ایران بر لبه پرتگاه بحران پول ملی است

سه شنبه هفته گذشته (۳ تیر) روند کاهشی ارزش ریال به پایین‌ترین نقطه خود رسید، اتفاقی که اگر چه دور از انتظار نبود باز طبیعتا نگرانی اقشار وسیعی از مردم ایران را به دنبال داشته است.

ریالی که در زمان انقلاب نرخ رسمی دلار ۱۵ ریال بود، الآن به جایی رسیده که نرخ رسمی دلار بانکی ۴۲/۱۰۵ ریال است، این هم در حالی است که هفته گذشته نرخ غیر بانکی به ۲۰۵/۰۰۰ ریال در ازای هر یک دلار رسید.

بانک مرکزی به سرعت وارد عمل شد و با تزریق صدها میلیون دلار به بازار ارز، سعی کرد تا بازار ارز به ثبات نسبی برگردد. درست است که با این کار، روند نزولی ارزش ریال متوقف شد ولی در عین حال نه تنها خطر افزایش چشمگیر را به همراه دارد بلکه هیچ اطمینانی هم نسبت به موفقیت این استراتژی در بلند مدت وجود ندارد. اقتصاد یکی از زمینه‌های انگشت‌شماری است که حکومت هرچقدر هم که بخواهد اوضاع را جوری دیگر جلوه دهد، آمار و ارقام دروغ نمی‌گوید و به همین دلیل و بر خلاف بحران‌های دیگری، از بحران کرونا گرفته تا بحران محیط زیست و بحران اعتماد مردم به حکومت، انکار و تکذیب بحران‌های متعدد اقتصادی هیچ ثمری ندارد چونکه شواهد اثرات چنین بحران‌ها برای همه معلوم و روشن است که نرخ دلاری که در فاصله عید نوروز تا اوایل تیرماه، ۳۳ درصد ارزش خود را از دست داده است، نمونه بارز این امر است که در همین ارتباط سوالی که در میان اقتصاددانان مطرح شده این است که آیا ایران بر لبه پرتگاه بحران پول ملی قرار دارد؟

کمتر کسی از این واقعیت تلخ بی‌خبر است که ضعف پول ملی و اتکای آن به ارزهای دیگری چه بلایایی به سر مردم ایران آورده و از طرف دیگر این موضوع حکومت ایران را به بن‌بست کشانده که خروج از آن فقط در صورتی متصور است که تنش‌های بین‌المللی فروکش کرده و طرفین برای رسیدن به توافق جامع و پایدار، سال‌ها خصومت و سوءظن را کنار گذاشته و عزم را جزم کنند وگرنه ادامۀ وضع موجود برای مردم ایران هیچ حاصلی نخواهد داشت. البته در این رابطه باید گفت که وقوع بحران پول ملی احتمالی را جز با واژه فاجعه نمی‌توان توصیف کرد. از همه بدتر هم اینکه این فرجام فجیع، امری اجتناب‌ناپذیر و قطعی نیست اما برای جلوگیری از آن، حاکمان کشور سماجت همیشگی‌ای که مختص پیرمردان است را ترک کرده و بجای لجبازی به دیپلوماسی جدی روی بیاورند.