ترامپ در تغییر رژیم ناکام مانده مردم ایران را نشانه رفته است

مبارزه با فساد و سوءمدیریت اقتصادی در کشور ما تازگی ندارد. ایرانیان از دیرباز با کمکاری و ناکاری و نادانی مسئولان و حاکمان کشور خود میسوزند و میسازند. از زمان انقلاب بسیاری از صاحبنظران داخلی فرافکنانه مدام بر این نکته تاکید دارند که مشکلات اقتصادی کشور، ربطی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارد و بر آنند که تمامی مشکلات معیشتی مردم را گردن آمریکای ایرانستیز بیندازند؛ از طرف دیگر بسیاری هم معتقدند که تحریمهای ظالمانه آمریکا نتیجه اجتنابناپذیر سیاستهای جنگجویانه جمهوری اسلامی در منطقه است که سیاستهای هستهای در دو دهه اخیر بیش از همه خشم سیاستمداران آمریکایی را برانگیخته است. در این میان هم فراموش نشود که سخنرانیهای سالانه احمدینژاد در سازمان ملل هم هیزم بر آتش دشمنان ایران ریخت. بر اساس این استدلال، مردم ایران دارند چوب تصمیمات نادرست حکومت خود را میخورند. البته هدف نه چندان پنهان این تفکر این است که برای رهایی از درماندگی و تنگدستی مردم ایران باید به خیابانها بریزند و نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کنند که میتوان گفت که این تفکر در واقع نوعی تغییر رژیم نیابتی به حساب میآید. گذشته از اینکه با این تفکر موافقیم یا خیر، اکثریت صاحبنظران به غیر از صاحبنظران آمریکایی و اسرائیلی و منافق، کمابیش متفقالنظر هستند که اگر هم قبول کنیم که بعضی از تحریمهای آمریکا علیه کشورمان تا کنون قابل توجیه بودند، دور تازه تحریمهای آمریکا علیه بخش مالی ایران هیچ تناسبی با هدف آشکار تحریمها ندارد و عملاً به مراتب با هدف پنهان حکومت آمریکا همخوانی بیشتری دارد، چرا؟ چون دور تازه تحریمها نه سیاستمداران و رهبران سیاسی و نظامی کشورمان بلکه مردم عادی این مرز و بوم را با سختیهای طاقتفرسای مضاعف مواجه خواهد کرد.
در اثر تحریمهای جدید تعداد ۱۸ بانک ایرانی به لیست نهادهای مالی تحریم شده اضافه شدهاند. با وجود معافیت مندرج در صانون دفاع ملی آمریکا موسوم به NDAA که به سبب آن تراکنشهای مربوط به خرید غذا و دارو و تجهیزات پزشکی بلامانع است، در حقیقت تحریمهای تازه وضع شده روزگار را برای مردم عادی بیش از پیش سیاه خواهد کرد. سختیهای ناشی از تحریمهای جدید را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول به بانکها و صرافها مربوط است که تحریمهای جدید دسترسی آنها را به نظام بانکی و سیستمهای بینالمللی انتقال پول قطع میکند.
دسته دوم سختیها مربوط است به واردات محصولات غذایی و دارویی، آن هم در زمان همهگیری کرونا. روال معمولی کار واردکنندگان انبوه این محصولات ضروری این است که شرکتی با شرکتهای عرضهکننده و حمل و نقل و… ارتباط برپا میکند، ارتباطی که در بسیاری موارد سالها و بعضاً نسل اندر نسل برقرار میماند. بدین دلیل مهلت ۴۵ روزی کاخ سفید برای اینکه شرکتها خود را با شرایط جدید تطبیق دهند ارزشی صرفاً ظاهری دارد. در عمل، رویکرد تمامیتخواهانه و ظالمانه واشنگتن نسبت به بخش مالی ایران به طور تقریباً اجتنابناپذیر، به کمبود محصولات اساسی و حیاتی روزمره ایرانیان خواهد انجامید. این امر با توجه به آنچه در پی تحریم برخی بانکهای دیگری در سال ۲۰۱۸ میلادی (۱۳۹۷ شمسی) رخ داد، امری مسبوق به سابقهای است با این تفاوت که آن موقع شرکتها و واردکنندگان متاثر از تحریمها میتوانستند کار خود را با بانک دیگری پیش ببرند و این دفعه به خاطر تحریم کامل بخش مالی کشور، دیگر امکان این کار وجود ندارد.
عکسالعمل حکومت ایران طبق معمول به شعار و تهدید به مقابله محدود بوده است. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در توییتی گفت که آمریکا میخواهد مردم ایران را از گرسنگی بکشد ولی با این حال تاکید داشت، ایرانیان زیر بار ظلم نمیروند و آمریکا پیروز نمیشود. سخنگویان سپاه پاسداران عکسالعمل مشابهی را از خود نشان دادهاند. البته با توجه به دسترسی سپاه به منابع مالی پنهان فراوان، اقدام آمریکا برای تحریم بخش مالی ایران بر وضع مالی سپاه تاثیر چندانی نخواهد گذاشت.
حکومت و مردم ایران باید تا چند ماه دیگر دندان بر جگر گذاشته و منتظر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بمانند. اگر ترامپ در انتخابات پیش رو شکست بخورد فرصتی فراهم میشود تا غلط بودن استراتژی فشار حداکثری او در قبال ایران برای جایگزینش اثبات شود، آن هم نه با زبان تهدید و زور بلکه با زبان منطق و عدالتخواهی. رهبر انقلاب نباید اجازه دهد که عدهای سودجو و فرصتطلب با خرابکاری و اقداماتی ناسنجیده قرصتهای احتمالی را بسوزانند. حیف آن همه بصیرت و شکیبایی مردم نیست که فدای خودبینی برخی افراد و نهادها شود؟