تجارت نفتی با ونزوئلا: نیش و نوش همیشه با هم هستند، هشدار!

از سواحل جنوب کشور از یک سو خلیج همیشه فارس و از سوی دیگر دریای عمان را میبینیم و تا چشم کار میکند دریاست؛ دریایی که از باستان تا به امروز دریانوردان ایرانی همواره از غنائم آن بهره میجستهاند و
به احتمال زیاد داستان گشتاسب، تمثیل همین تلاش آدمیزاد برای دستیابی به گوهرهای دریا میباشد. در عصر امروزی همچنان دریا، نقش حلقه اتصال را برای ایران ایفا میکند، هرچند که در اثر تحریمهای آمریکایی این حلقه دیگر کامل نیست.
اگر تحریم و نزاعهای بینالمللی نبود بایستی در خلیج فارس کشتیهای بیشماری حامل کالاهای ایرانی در رفتوآمد میبودند با مقصد خارج یا برعکس. افسوس که جای کشتیهای تجاری را کشتیهای جنگی نیروی دریایی سپاه گرفته و تردد آنها بیشتر حالت مانور دارد تا تجارت درآمدزا. خبر خوش این است که رابطه دیرین جمهوری اسلامی ایران با جمهوری بولیواری ونزوئلا الآن رنگ تجاری را هم به خود گرفته است، مصداق آن هم ارسال موفقیتآمیز یک و نیم میلیون بشکه بنزین به کاراکاس. این واقعیت بر همه روشن است که اقتصاد ایران به شدت نیازمند شرکای قابل اعتماد خارجی و درآمدهای ارزی میباشد ولی مشکل دقیقا اینجاست که تا چه اندازهای میتوان رو کشوری به عنوان شریک اقتصادی حساب باز کرد که با تورم کمرشکن ۸۰۰/۰۰۰ درصدی دست و پنجه نرم میکند و در عین حال مورد تحریمهای شدید بینالمللی قرار گرفته است. با این حساب باید پرسید که ونزوئلا چگونه قادر به پرداخت وجه بنزین خواهد بود، به خصوص که قیمت بنزین در ونزوئلا از ایران کمتر است.
این هم سوال است که حکومت ایران چجوری میتواند امنیت کشتیهای خود را در اقیانوس اتلانتیک تامین کند؟ نیروی دریایی آمریکا به راحتی ماهی گرفتن کشتیهای ایرانی را در آبهای کارائیب ضبط کند و هیچ اطمینانی نمیتوان داشت که محموله کشتیها را چه خواهند کرد؟ در نهایت باید از خود بپرسیم که آیا امکان کسب ۴۵ میلیون دلار که بعضیها ارزش بنزین مورد بحث را اینچنین تخمین زدهاند، ریسکِ از دست دادنِ محموله و کشتی را میارزد؟ یقینا احتمال اینکه تیر ایران به سنگ بخورد بالاست. شاید خیلیها بگویند که نابرده رنج گنج میسر نمیشود و چارهای نیست؛ عرض میکنم که چرا، چارهای هست: در زمینه نیروهای دریایی همانند بسیاری زمینههای دیگری ایران دچار مشکلات متعدد و از جمله اولویتبندی غلط است. فشار و نفوذ سپاه پاسداران به رهبری و حاکمان جمهوری اسلامی معمولا ثمربخش واقع میگردد زیرا میزان قدرت و نفوذ سپاه به سیاست و اقتصاد به قدری زیاد است که کمتر کسی از رهبران ایران جرئت آن را پیدا میکند که دست رد به سینه سپاه بزند! اما تا دیر نشده باید این رویه اصلاح شو و با سرمایهگذاری درست در نیروی دریایی ارتش، حکومت ایران میتواند و باید اقتدار نظامی واقعی در سطح جهانی را پی ریخته و در عین حال نام ایران را از لیست کشورهای مظنون به خلافکاری و نوعی دزدی دریایی خارج کند.
هدف نهایی باید رفع کامل تحریمها باشد چون دور زدن تحریمها، کار دشوار و هزینهبری است که صرفا تا مدتی محدود میتواند پاسخگوی نیازمندیهای یک کشور باشد و فقط با رفع تحریمهاست که ایران در همه عرصهها میتواند بدرخشد. تا این هدف محقق نشده جنگ چراغخاموش ولو هزینهبر گشتاسبان زمان ما در فراخکرت معاصر پایان نمیگیرد.