تا کجای جاده ابریشم همپای چین برویم؟

هیچ جای تعجبی نیست که مسئولان و حامکان کشور تحریمهای آمریکا علیه ایران را محکوم میکنند و البته اکثر ناظران ایرانی و بینالمللی معتقدند که با وضع و تشدید فزاینده تحریمها آمریکا نه تنها از رسیدن به هدفش باز میماند لبکه از آن فاصله بیشتر و بیشتر میگیرد. این بدین معنا نیست که تحریم بر ایرانیان هیچ تاثیری نگذاشته که افزایش چشمگیر قیمت کالاهای اساسی روزمره مردم شاهد این امر است اما به طور کلی مثل روز روشن است که اگر هدف آمریکا از تحریمها تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه خاور میانه است، سیاست «فشار حداکثری» در واقع نتیجه معکوس داشته است. از طرفی آدم از دیدن مقاومت مردم و حکومت در قبال اشد ظرایط، احساس غرور ملی میکند. به همین دلیل است که نسبت به انعقاد قرارداد اخیر فیمابین ایران و چین که حاصل آن افزایش میزان نفوذ چین در امور داخلی و خارجی ایران خواهد بود، دلواپسم زیرا که شکی نیست که چین از این به بعد در اقتصاد و زیرساختهای حساس و غیر حساس کشور بیش از پیش حضور فعالی خواهد داشت.
انگار که برای رهایی از جنگ با شغال آمریکا با سگ زرد چینی انس گرفتهایم. سالها نظام جمهوری اسلامی بر طبل آزادی مردم فلسطین و همبستگی مسلمانان جهان کوبیده که انعقاد سند همکاری ایران و چین این سوال را پیش میکشد که آیا اینها فقط به عنوان شعار ارزش داشت برای شوراندن مردم علیه دشمنان انقلاب اسلامی؟ سید عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز دوشنبه ۹ تیرماه، سند همکاری ایران و چین را «افتخارآمیز» خواند؛ این در حالی است که به طور قطع میتوان گفت که رفتار چین با مسلمانان استان سین کیانگ آن کشور از بیانسانیت و خشونت برخورد رژیم صهیونیست با مردم فلسطین چیزی کم ندارد پس سوال اینجاست که حاکمان جمهوری اسلامی چگونه ادامه دشمنی با اسرائیل را همزمان با نزدیکی ظاهرا دوستانه با چین را قابل توجیه میدانند؟ ضمن این دوگانگی آشکار گفتنی است، شایعاتی مبنی مستقر شدن نیروهای نظامی چین در بنادر ایران نیز از سوی هیچ مقامی رد نشده است. مگر به چنین وضعی اشغال نمیگوییم؟