سختیهای مردم، نتیجه انزواطلبی رهبری و نظام است

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران که چندی پیش در مسکو سنگ رو یخ شد، اکنون خواستار تعمیق و توسعه روابط دو جانبه ایران و چین شده است اما از قرار معلوم و با توجه به نگاه صرفاً منفعتمحورانه طرف چین به این موضوع، احتمال دارد بار دیگر تیرش به سنگ بخورد زیرا با پایان دوران ترامپ چین بر اعتمادسازی با دولت بایدن متمرکز است که مکالمه تلفنی اخیر شی جین پینگ با جو بایدن در آستانه سول نو چینی، نشان دهندۀ این امر است و به نظر میرسد دولت بایدن هم به دنبال روابط گرمتر و همکاری نزدیکتر با طرف چینی است. به نظر میرسد که از دید پکن، ایران فینفسه اهمیت چندانی ندارد اما دولت چین پرونده هستهای ایران را وسیلهای میبیند تا حسن نیت خود را برای طرف آمریکایی به نمایش بگذارد. نباید از انعقاد سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین این خیال خوش را به دل راه داد که خارج از چارچوب «راه ابریشم جدید» یا «یک کمربند یک راه» ایران برای چین ارزش داتی دارد چرا که در حقیقت روابط چین با کشورهای عربی خلیج فارس از عمق و گستره به مراتب ویسعتر از روابطه چین با ایران داراست. علاوه بر این، شرایط سایسی داخلی کشورهای عربی خلیج فارس از دیدگاه چینی و در مقایسه با ایران، از ثبات مناسبی برخوردار است که این موضوع در محاسبات ژئوپولیتیک و اقتصادی چین امری مهم محسوب میشود. بنا بر این احتمال دارد مقصد اصلی سرمایهگذاریهای چینی در منقطه نه ایران بلکه کشورهای عربی خلیج فارس باشد.
سیاستمداران کشورمان اما متاسفانه ز بس سرگرم جنگهای جناحی لفظی هستند که مجال رسیدگی به این قبیل مسائل را ندارند و اگر هم لحظهای از زدن رقیب اصلاحطلب یا اصولگرای خود دست بردارند و به سیاست خارجی کشور بیندیشند در عمل نتیجه ملموسی حاصل نمیشود چون به تکرار طوطیوار سخنان رهبری که انزواطلبی در سخنان وی موج میزند، بسنده میکنند. هرچند که اجباری به گفتگو با هیچ کشوری وجود ندارد، باز این هم امری انکارناپذیر است که اگر نزد سیاستمداران و رهبر انقلاب راه انزوا بر راه تعامل ارجحیت داشته باشد در نتیجه آینده ایران با وضعیت کنونی کره شمالی، بیشباهت نخواهد بود. از این رو مثل روز روشن است که برای برونرفت از این بنبست، سیاستمداران اعم از مجلسی و دولتی باید بگومگوهای خود را کنار گذاشته و هر طوری شده به اجماع بر سر یک موضع و رویکرد مشخص برسند تا از ارزش معضل مذاکره بکنیم، مذاکره نکنیم که سالهاست استفاده ابزاری از آن میشود کاسته شود و دیگر هراس از عواقب احتمالی در عرصه سیاست داخلی، مانع تصمیمگیری درست و به نفع مردم و کشور نشود. افسوس که به جای این کار بعضی از نمایندگان مردم در مجلس به مصلحت خود میبینند که هیزم به آتش ریخته و لحن اظهارنظرهای آنها روز به روز تندتر و تندتر میشود و البته در فضای مجازی بازتاب فراوان پیدا میکند، فضای مجازی که در آن معلوم نیست چه کسانی عقاید و نظرات خودش را بیان میکنند و چه کسانی صرفاً از یک جایی یا جاهایی در ازای پول به ترویج گفتمان خشونت و همایت از گروه خاصی میپردازند. اما گذشته از این امر آنچه مسلم است این است که سرپیچی رئیس مجلس از همکاری و تعامل معنادار با دولت بر سر بودجه و مذاکره با غرب و مسایل دیگر نیز، جنبه انتخاباتی دارد برای اینکه کاندیدای اصولگرا بتواند کاندیدای اصلاحطلب را ناکارآمد یا شاید بهتر است بگوییم ناکارآمدتر از آنچه که در افکار عمومی رایج است، جلوه دهد و برای نیل به این هدف طیف اصولگرا حاضر است جلوی پیشرفت در موضوعات مهم سیاسی کشور – چه خارجی و چه داخلی – را بگیرد. ناگفته پیداست که این رفتارها هزینه در بر دارد و این هزینه را مردم متحمل میشوند.عاقبت کار به شدت مبهم است و با وجود اینکه رهبری درباره مناقشه بر سر بودجه ۱۴۰۰ پا در میانی کردند به نظر میرسد قصد ندارد در موضوعات دیگری که هرگونه موضعگیری وی دیر یا زود درست یا غلط از آب در میآید و لذا امکان آبروریزی شخص وی را در پی دارد، میانجیگری کنند. این وسط هزینه کشمکشهای بچهگانه متولیان امور مردم (!) که سرانجام خود مردم پرداخت میکنند، روز به روز افزایش پیدا میکند