شانگهای مشکل‌گشا؟

شانگهای مشکل‌گشا؟

تلاش‌های شانزده ساله ایران برای عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای بالاخره به ثمر نشست و دولت رئیسی کبکش خروس می‌خواند؛ از دید اصولگرایان اینکه این دستاورد در این دولت حاصل شده بی‌تردید نشانه کارآمدی دولت سیزدهم به حساب می‌آید، انگار که خودش راه شانزده ساله را پیموده است! ولی گذشته از اینکه میوه عضویت کامل رسیده و دولت رئیسی موفق شد تا آن را از درخت فرصت بچیند هیچ معلوم نیست که عضویت در این سازمان آنچنان که دولت مدعی است برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران راهگشا باشد.

سازمان همکاری شانگهای چیست؟
سازمان همکاری شانگهای سازمانی میان‌دولتی است که سال ۱۳۷۵ توسط چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف مقابله با تروریسم، تجزیه‌طلبی و افراطگرایی تاسیس گردید.

اما نکته‌ای حائز اهمیت این است که این سازمان، اتحادیه یا بلوک تجاری-اقتصادی به شمار نمی‌رود و در حقیقت ماهیت واقعی سازمان، ابزاری سیاسی است که به وسیله آن چین و روسیه به عنوان بزرگترین و مهمترین اعضای سازمان، تهدیدات بالقوه در زمینه امنیت ملی و تمامیت ارضی را خنثی و برطرف می‌کنند. از آنجا که کشورهای هند و پاکستان نیز در این سازمان عضو هستند که این امر بدین معناست که ایران بر سر میز مذاکره‌ای قرار گرفته است که چهار قدرت هسته‌ای هم بر سر آن حضور دارند و هر یک از این قدرت‌ها جهانبینی و منافع خاص خودش را دارد؛ با این حساب ایران باید نهایت احتیاط و وقت‌شناسی را پیشه کند تا در مخمصه‌های احتمالی میان این قدرت‌ها گرفتار نشود. ایران به عنوان عضو کامل سازمان همکاری شانگهای باید تعهداتی را بپذیرد و در بزنگاه‌هایی موضع روشنی اتخاذ نماید که این امر ممکن است اختلافات ارضی میان هند و چین را در بر بگیرد که در آن صورت هر دو طرف مناقشه به عنوان شریک اقتصادی مهم، حمایت ایران بر علیه طرف دیگر را طلب خواهد کرد که هرگونه انتخاب اشتباه به مثابه طرفداری از دشمن و پا کج نهادن ایران تلقی یا اقلاً جلوه داده خواهد شد. در عین حال ایران باید نظر خود را نسبت به موضوع بحث برانگیز مناطق آزاد تجاری در کشورهای عضو سازمان مشخص کند که چین از ایجاد مناطق آزاد تجاری هر چه بیشتر، حمایت می‌کند؛ این در حالی است که روسیه با این موضوع مخالفت می‌ورزد.

عضویت در سازمان همکاری شانگهای، راه ایران در منطقه خاور میانه را هم هموار نمی‌کند و از طرف دیگر به انزوای اقتصادی ایران پایان نمی‌دهد. در عین حال و از آنجا که ممکن است کشورهای عربی منطقه، هرگونه اقدامات ایران را، اقدامات نیابتی چین و روسیه تلقی کنند؛ این استعداد وجود دارد که به ایران به عنوان دولت دست نشانده چین و روسیه نگریسته شود؛ برای ایران که چهل سال است بر علیه دولت‌های دست نشانده در منطقه به مبارزه می‌پردازد، این امر به معنی آبروریزی مهمی به شمار خواهد رفت.

از قبل از انقلاب اسلامی پایه و اساس سیاست خارجی ایران «نه شرق و نه غرب» بوده است، سیاستی که این امکان را برای نظام جمهوری اسلامی فراهم ساخته که هنگام تشدید تحریم‌های آمریکا به سمت تحکیم و گسترش روابط با کشورهای آسیایی رفته و استقلال و آزادی عمل خود را حفظ کند؛ اما در چند سال اخیر حکومت جمهوری اسلامی تلاش‌ها و سیاست خارجی خود را به انعقاد قرارداد و پیمان با چین و روسیه معطوف کرده که می‌توان عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای را ثمر آن تلاش‌ها دانست. اما به نظر می‌رسد بر خلاف انتظارات غیرواقع‌بینانه و هیجان‌زده برخی مسئولان و چهره‌های سیاسی عضویت کامل در این سازمان نه تنها آزادی عمل ایران در زمینه‌های مختلف را افزایش نمی‌دهد بلکه در بسیاری موارد پر و بال ایران را می‌چیند و ایران را مجبور می‌سازد تا بیش از حد به چین و روسیه وابستگی پیدا کند؛ همپینانی که معلوم نیست که رفیق نیمه راه یا دوست همیشگی از آب در خواهند آمد. البته این امر بی‌سابقه نیست: در سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین هم کفه ترازو به شدت به نفع چین است. حال درست است که این سند، بازار ثابتی را برای صادرات نفت ایران ایجاد می‌کند اما در آن سوی معامله واردات نفت از ایران تنها بخش کوچکی از واردات نفتی چین را تشکیل داده ولی بازار داخلی ایران بازار بزرگ و مهمی برای صادرات چینی به حساب می‌آید.

بازسازی و بهبود روابط با کشورهای همسایه و منطقه باید اولویت دولت سیزدهم باشد و قطعاً باید منطقه خاورمیانه بر شرق آسیا برتری داشته باشد؛ وگرنه در عرصه‌های اقتصادی، سیاست خارجی و امنیت ملی ضربه‌هایی به منافع ایران فرود می‌آید که برای جبران آنها سال‌ها زحمت و عذرخواهی و «غلط کردم‌ها» نیاز خواهد بود.