رقابت بر سر سلطه منطقه‌ای پرهزینه اما بی‌فایده

رقابت بر سر سلطه منطقه‌ای پرهزینه اما بی‌فایده

اراده مداوم جمهوری اسلامی برای تشکیل و بسیج گروه‌های مقاومت مختلف در سراسر منطقه خاورمیانه از پدیده‌های کلیدی این منطقه در سال‌های اخیر به شمار می‌آید هرچند این دستاورد مهم ایران، باعث نگرانی بسیاری از کشورهای عربی و متحدانشان شده و پایداری رابطه ایران با این گروه‌ها در فراز و نشیب و پیچ و خم تحولات و جنگ‌ها هنوز مشخص نشده است، به خصوص برای این سوال هنوز پاسخی پیدا نشده که چنانچه روزی ایران دیگر به این گروه‌ها برای پیش بردن اهداف و منافع خود احتیاج نداشته باشد و یا از تامین مالی‌شان کوتاهی کند، آیا تهران همچنان قادر خواهد بود حرکات و فعالیت‌های این گروه‌ها را تحت کنترل نگه دارد؟

بنا و اساس راهبرد نظامی جمهوری اسلامی، دکترین دفاع پیشدستانه می‌باشد که بر اساس آن کشوری برای پیشگیری و خنثی‌سازی تهدیدات خارجی بالقوه قبل از اینکه به تهدیدات داخلی بالفعل تبدیل شود، باید اقدامات آفندی و پدافندی را در برون‌مرز انجام دهد. در زمان‌های قدیم این دکترین تقریباً به داشتن پایگاه‌های نظامی و تجهیزات نظامی روز تقلیل می‌یافت اما در عصر کنونی زمینه تهدیدات برون‌مرزی گسترش پیدا کرده و اکنون تهدیدات نظامی، سایبری و نرم را در بر می‌گیرد که مقابله با این تهدیدات هزینه‌های فراوانی را به کشورها تحمیل می‌کند و در عین حال نیز خطر افزایش تلفات جانی نیروهای مدافع وطن را به دنبال دارد. جمهوری اسلامی برای اینکه این خطر را به حد اقل ممکن برساند راه برون‌سپاری را در پیش گرفته است. بنا بر این جمهوری اسلامی ایران در تعدادی کشورها از گروه‌های مسلح موسوم به گروه‌های مقاومت حمایت مادی و معنوی می‌کند به طوری که ایران هزینه‌های آموزش، اسلحه و حقوق سربازان این گروه‌ها را می‌پردازد. بدین سبب می‌توان گفت جمهوری اسلامی برای اینکه تهدیدات را از مرز خود دور نگه‌دارد لشکری متشکل از مزدوران خارجی درست کرده است. فرماندهان سپاه پاسداران بار اول این راهبرد را در لبنان و افغانستان عملی کرد و سپس و بر اساس تجربیات و بر حسب نیاز آن را اصلاح و بهینه‌سازی کرده است. اداره و فرماندهی گروه‌های مقاومت به عهده نیروی قدس سپاه پاسداران است و تاریخ گروه‌های مقاومت گویای این است که سپاه قدس در راستای دستیابی به اهداف خود که بعضاً با اهداف دولت منتخب جمهوری اسلامی مغایرت دارد، حاضر است از هر گروهی – چه شیعی، چه سنی و حتی از گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی حمایت کند؛ مصداق این امر در این می‌بینیم که در مقاطعی سپاه قدس از نیروهای طالبان افغانستان حمایت کرده است.

راز موفقیت جمهوری اسلامی در رابطه با گروه‌های مقاومت به محوه شکلگیری و مدیریت روابط باز می‌گردد که در بیشتر موارد مسئولیت روابط با گروه‌های یک منطقه به یک افسر عالی‌رتبه نیروی قدس محول می‌شود که بدین ترتیب روابط از عمق و صمیمیتی خاص بهره‌مند می‌شود؛ به همین دلیل است که در سال ۱۳۸۶ شهید سلیمانی برای ژنرال پترائوس پیامی با این مضمون فرستاد که «شما باید بدانید که من قاسم سلیمانی سیاست ایران را در ارتباط با عراق کنترل می‌کنم و به جز عراق کنترل سیاست ایران در سوریه، افغانستان و غزه را به عهده دارم.» به همین دلیل هم نبود سلیمانی در یک سال اخیر روابط نیروی قدس با گروه‌های مقاومت را با مشکلات متعددی مواجه کرده است چراکه خط ارتباط میان نیروی قدس و این گروه‌ها، شخص سلیمانی بود و سردار قاآنی از ویژگی‌های شخصیتی سردار سلیمانی برخوردار نیست. در نتیجه رابطه ایران با نیروهای مقاومت در یک سال اخیر به شدت تضعیف شده است.

ایران این دکترین و راهبرد را منطقی و برحق می‌داند و در عرصه بین‌المللی آن را صرفاً دفاعی جلوه می‌دهد اما از طرف دیگر طبیعی است که دیدگاه عربستان و امارات و ترکیه موافق نظر ایران نباشد چون راهبرد و اقدامات پیشدستانه ایران، میدان جنگ را به نزدیکی مرزهای آنها منتقل می‌کند. البته علاوه بر نگرانی‌های دفاعی این کشورها مساله سیاست و سلطه و تلاش ایران برای افزایش و گسترش قدرت و نفوذ خود در منطقه هم مطرح است که برای مقابله با این موضوع این کشورها هم دست به دکترین دفاع پیشدستانه زده‌اند و در نتیجه منطقه را بیشتر و بیشتر در یک چرخه معیوب گرفتار کرده‌اند که هر سال میلیاردها دلار صرف این رقابت مخرب می‌شود. این رقابت بر سر سلطه منقطه‌ای، بودجه‌های همه کشورهای درگیر آن را تحت قشار قرار داده است که این موضوع به ویژه در مورد ایران صدق می‌کند. تلاش ایران برای اینکه گروه‌های مورد حمایتش را از نظر مالی خودکفا کرده و از فشار مالی بر منابع ایران بکاهد چندان موفقیت‌آمیز نبوده و به هر حال ناگفته پیداست که وقتی چنین گروه‌ها به خودکفایی برسند دیگر اطاعت از فرماندهان ایرانی را بر خود لازم نخواهند دانست. اتکای استوار و مداوم جمهوری اسلامی به دکترین دفاع پیشدستانه مساوی است با تداوم حمایت ایران از گروه‌های مقاومت ولی با توجه به مشکلات اقتصادی کشور این موضوع بیش از پیش برای حکومت ایران مشکلساز شده و دیگر درآمدهای حاصل از قاچاق سازمان‌یافته و پارتی‌بازی و دیگر فعالیت‌های بحث‌برانگیز سپاه پاسداران کفاف تامین منابع موارد نیاز این گروه‌ها را نمی‌دهد. این در حالی است که در داخل کشور مشکلات معیشتی مردم رو به افزایش است و بیش از هر زمان دیگری مردم ایران را در فقر مطلق فرو می‌برد و نارضایتی مردم هم روز به روز بیشتر می‌شود. از این رو در اینکه بسیاری از مردم ایران که کارد به استخوانشان رسیده است، خواهان پایان دادن به ماجراجویی‌های پرهزینه سپاه قدس در خارج از کشور هستند، هیچ جای شگفتی نیست.

هدررفت ندریجی منابع ملی کشورمان از یک سو و ادامه رقابت بر سر سلطه منطقه‌ای از سوی دیگر در واقع برای مردم و کشور ایران یک بازی باخت-باخت است. شبکه گروه‌های مقاومت که دستاورد اصلی شهید سلیمانی بود، شمشیر دولبه است و نیاز به تهیه یک استراتژی خروج به شدت احساس می‌شود. آنچه نیروی قدس به دور کشور کشیده است، حلقه گروه‌های مسلحی است که فقط تا زمانی قابل اعتماد هستند که از آبشخور ایران تغذیه می‌شوند که در غیر این صورت آن حلقه به راحتی به حلقه طناب دار تبدیل می‌شود و خشم و کینه گروه‌های مقاومت به جای دشمنان، متوجه خود ایران می‌شود.