عقب‌نشینی از جنگ‌های خارجی به معنی فرونشانی بحران‌های داخلی است

گستره تاثیر و نفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چهل سال اخیر طوی توسعه یافته که اکنون نه تنها منطقه خاورمیانه بلکه آفریقا و آمریکا جنوبی و شرق آسیا را هم در بر می‌گیرد. این گسترش چشمگیر در راستای تحقق ماموریت قانونی پاسداران «برای جهاد در راه خدا و پاسداری و دفاع مسلحانه از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و نظام جمهوری اسلامی» از طریق ایجاد و بکارگیری شبکه‌ای درهم‌تنیده‌ای از افراد و سازمان‌های نفوذی و دولت‌های دست‌نشانده و نیروهای مقاومت، صورت پذیرفته است هرچند همانطور که در نوشته پیشین گفتیم این نیروهای مقاومت بعضاً و در بعضی کشورها شورشیان و تروریست محسوب می‌شوند. شیوۀ اعمال نفوذ هم در طول زمان دستخوش تغییر شده و در مقاطعی سپاه پاسداران برای تامین منافع خود در کشورهای منطقه به زور متوسل شده اما در موارد دیگر هم راه دیپلوماسی را پیش گرفته و در چنین موارد کار سپاه با کار وزارت امور خارجه بی‌شباهت نبوده است.

سپاه پاسداران در مخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب و جلوگیری از به هم ریختن آن و سپس برای دفاع از میهن در برابر صدام تاسیس شد و در همان شکل شبه‌نظامی اول خود تا کنون باقی مانده است. از همان آغاز کار سپاه نقش خط رابطه یا میانجی‌گر نظام جمهوری اسلامی با پروه‌های مقاومت را به عهده داشته است.

نقطه قوت اسلی سپاه نه توانایی عملیاتی بلکه توانایی فرهنگ‌سازی نظامی برای ترغیب به ارتکاب اقدامات خشونت‌آ»یز است؛ در واقع شیوۀ کار سپاه در زمینه فرهنگ‌سازی با شیوه‌های گروه‌های سلفی افراطی و امثالهم وجوه مشترک فراوانی دارد و در این ارتباط ناگفته نماند که سپاه پاسداران و به ویژه سپاه قدس سابقه طولانی همکاری و تفاهم و تعامل با این گروه‌ها را هم دارد. این گروه‌ها همانند سپاه پاسداران با برداشت کجی از مفاهیم و اصول ناب اسلامی، قرآن و احادیث را هم به تفکری تبدیل کرده‌اند که نه تنها با خشونت و اعمال زور مشکلی ندارد بلکه آن را وسیله مناسبی می‌داند برای تبلیغ و ترویج اسلام که پیش نیاز این کار، تشکیل لشکری از جوانان معتقد است. بدین دلیل سپاه پاسداران در حوزه فرهنگ‌سازی و آموزش عقیدتی-سیاسی بسیار فعال است به گونه‌ای که در اردیبهشت‌ماه ۹۷ اعلام شد،۹ هزار مربی عقیدتی-سیاسی در سپاه پاسداران فعالیت می‌کنند و سالانه ۵۰ نفر مربی جدید به این جمع افزوده می‌شود. در همان حال اهمیت این موضوع را درسخنان سردار فتح‌الله جمیری فرمانده سپاه الغدیر استان یزد می‌توان دید که در ۱۵ اردیبهشت ۹۷اظهار داشت: «امروز هم در دفاع از حرم ائمه اطهار و دفاع از حریم ولایت بر اساس اعتقاد راسخ جوانان بوده است وگرنه در جمهوری اسلامی برای حضور بسیجیان و آحاد مختلف مردم در جبهه‌های جنگ هزاران کیلومتر فراتر از مرز کشور هیچ اجباری نبوده است.» به همین دلیل است که هر پاسدار هنگام ورود به این نهاد دوره آموزش عقیدتی-سیاسی را می‌بیند و همین آموزش به سربازان نیوه‌های مقاومت نیز داده می‌شود.

اما شبکه نیرو‌های مقاومت، شبکه‌ای یک‌پارچه نیست که به راحتی توسط سپاه پاسداران اداره و کنترل شود بلکه ائتلافی است متشکل از گروه‌های نژادی و ایلی و فرهنگی و مذهبی و سیاسی مختلف که هر چقدر هم سپاه برای ایجاد همبستگی و همدلی میان آنها تلاش کرده و مایه بگذارد، حقیقت آن است که تاریخ و سرگذشت این گروه‌ها به گونه‌ای است که رسیدن به وحدت و همبستگی در چارچوب ارتشی شیعی فراملی جز به صورت مقطعی و بنا به نیاز و مصلحت، امری سخت و هدفی دست‌نیافتنی می‌نماید. در حقیقت پایندگی این روابط نیابتی کاملاً به پایداری منافع مشترک گروه‌های مقاومت و سپاه وابسته است چراکه وقتی بین منافع سپاه و منافع گروه‌های مقاومت شکافی به وجود بیاید دیگر کنترل این گروه‌ها از دست سپاه خارج می‌شود که در این صورت تنها با توسل به پول به عنوان آخرین اهرم قدرت در این روابط برای سپاه مقدور می‌شود از گسستن گره‌های شبکه مقاومت جلوگیری کند. چرا؟ چون انگیزه افراد برای جنگیدن و پیوستن به گروه‌های مقاومت، فرد به فرد فرق دارد و تنها پول است که فراسوی نژاد و قوم و دین و مذهب و جغرافیا توان این را دارد که این گروه‌ها را به هم پیوند بزند.

شهید سلیمانی این امر را به خوبی درک می‌کرد و در شناسایی انگیزه‌های افراد و گروه‌ها مهارت بی‌نظیری داشت که این مهارت، نتیجه چهل سال حضور و فعالیت در میدان بود که متاسفانه بی‌تجربگی سردار قاآنی جانشین سردار سلیمانی در این زمینه به وضوح هویدا است. شهادت سردار حجازی نیز به توان سپاه برای کنترل گروه‌های مقاومت ضربه شدیدی زده است.

آدم از درک ابعاد کشتار در کشورهای همجوار ایران و غم و غصه و اندوه مردمان این کشورها عاجز می‌ماند ز بس که درد و رنجشان زیاد است. تعداد تلفات جنگ یا بهتر است بگوییم جنگ‌های سوریه از ۴۰۰/۰۰۰ نفر از جمله ۲۵/۰۰۰ کودک متجاوز شده است. تعداد کشته‌شدگان افغانستان و یمن هر دو از ۱۰۰/۰۰۰ نفر بیشتر بوده و تعداد قربانیان جنگ با داعش در عراق از ۲۰۰/۰۰۰ گذشته است. حقا که آدم از درک ابعاد این فاجعه ناتوان است. افسوس که فاجعه، فاجعه می‌آورد، خشونت هم خشونت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با توزیع اسلحه و تامین مالی و آموزش گروه‌های مقاومت در تداوم چرخه خشونت و انتقام در این کشورهای جنگ‌زده، نقشی پررنگ و در عین حال ننگین را ایفا کرده و می‌کند. این در حالی است که مردم ایران هم به علت تحریم‌های ظالمانه آمریکا که البته نضعیف سپاه از اهداف این تحریم‌ها می‌باشد، به ستوه آمده‌اند و بدیهی است که همه‌گیری کرونا بر شدت و حدت مشکلات معیشتی ناشی از تحریم‌ها افزوده است. ایران یا به عبارت دقیقتر نیروی قدس سپاه تا کنون ده‌ها میلیارد دلار پول بیت‌المال را صرف جنگ سوریه کرده است که در قیاس با بودجه اختصاصی بسیاری از وزارتخانه‌ها رقمی به مراتب بیشتر است اما با این حال نه برای ایران و نه برای مردم سوریه نتیجه ملموسی داشته است و الآن که تعدادی از گروه‌های مقاومت شاکی شده‌اند که مطالبات خود از سپاه پاسداران را ماه‌ها است دریافت نکرده‌اند، وقت آن نزدیک می‌شود که میزان پایبندی گروه‌های مقاومت به عهدی که با سپاه بسته‌اند مشخص شود؛ آن موقع هم در می‌یابیم که ماهیت واقعی این گروه‌ها چیست: گروه‌های مقاومت عدالتخواه یا گروه‌های شورشی خون‌خوار؟ و شکاف میان تعریف سپاه از خود به عنوان مبلغ تشیع و رفیق روز تنگ مظلومان منطقه از یک سو و تعریف بسیاری دیگر از سپاه به عنوان سرکردۀ گله گرگ‌هایی که منطقه به آتش می‌کشند، بیش از پیش آشکار خواهد شد: دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا!

البته در کنار هزینه‌های اقتصادی و سیاسی فعالیت‌های سپاه در سوریه و عراق و یمن و لبنان، این فعالیت‌ها هزینه‌های انسانی فراوانی را نیز به بار می‌آورد. سربازانی که در سوریه و.. خدمت کرده‌اند هنگام بازگشت به میهن با کوله‌بازی سنگین از خاطرات اضطراب‌آور و وحشت‌انگیز می‌آیند که این پدیده ناگزیر مولد خشونت و خودزنی و خودکشی خواهد بود و در همین حال حمایت از جانبازان و ایثارگران، هزینه‌های مضاعف را بر مردم ایران متحمل می‌کند.

جلسه برجام در وین اگر به رفع تحریم‌ها بینجامد قطعاً بهبودی در معیشت مردم را رقم خواهد زد؛ اما از طرف دیگر تا مادامی که سپاه پاسداران به غارت از بیت‌المال ادامه دهد هر ارزی که وارد کشور شود از بانک مرکزی ستانده و به نیروهای مقاومت داده می‌شود و لذا میزان بهبود برای مردم ایران به توان دولت برای کوتاه کردن دست سپاه از این منابع گره خورده است و به همین دلیل به نظر می‌رسد که دستاوردهای دولت‌ها توسط سپاه اتلاف می‌شود و تا زمانی که سپاه در کشورهای منطقه حضور دارد نمی‌توان امیدی به بهبود معنادار شرایط اقتصادی و معیشتی ایران داشت  و به همین دلیل به هیچ نتیجه‌ای غیر از این دست نمی‌توان یافت که تنها راه بهبود بخشیدن به رفاه مردم و اعتبار حکومت در عرصه بین‌المللی خروج سپاه از دستگاه‌های تصمیمگیر حکومت و عقب‌نشینی آن از جنگ و نزاع‌های منطقه‌ای است.