انتخابات مجلس، سر دوراهی راه پس و راه پیش

کم کَمَک داریم به انتخابات مجلس یازدهم نزدیک می‌شویم و هر چه به زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر می‌شویم، اخبار پیرامون آن جالب و جالبتر می‌شود. رییس جمهوری آمده بر اهمیت مشارکت در انتخابات تاکید کرده، از طرف دیگر هم آیت الله خامنه‌ای گفته است که هر کسی در انتخابات شرکت نکند نه تنها به وظیفه شهروندی خود عمل نکرده، به میهن خود خیانت کرده است! البته معلوم است که شرکت کردن در انتخابات از اهمِ وظایف شهروندی به حساب می‌آید اما وقتی 65 درصد داوطلبان و در بین آنان 90 در صد داوطلبان یک جناح سیاسی رد صلاحیت شدند این امر طبیعتاً نزد مردم سوالاتی را مطرح می‌کند نسبت به سلامت فضای سیاسی و دموکراسی در کشور و از همه بیشتر این سوال ذهن مردم را به خود مشغول می‌کند که چه فایده دارد که رای بدهم، رای ندهم چه فرقی می‌کند وقتی نتیجه انتخابات از پیش تعیین شده است. برخی شهروندان نیز از خود می‌پرسند که آیا رای دادن به منزله مهر تایید گذاشتن بر نظامی که قبول ندارند یا اقلا نسبت به صلاح بودن و کارآمدی آن مرددند، نیست؟

لا بد الآن انگشت به دهان مانده‌اید که مگر قرار نبود راجع به مسائل اقتصادی مطلب بنویسی، همه اینها بحث سیاسی است! نکته اینجاست که اساس و پایه اقتصاد، اعماد است. اعتماد به اعمال و اجرای صحیح قانون، اعتماد به اجرای عدالت و پایبندی همگانی به قوانین و مقررات و به خصوص، پایبندی بانک‌ها و دیگر موسسات مالی به وعده‌های خود، اعتماد به کیفیت اجناس و محصولاتی که می‌خریم و… متاسفانه در حال حاضر نمی‌توان به حکومت جمهوری اسصلامی اعتماد داشت. نظامی که از ترس آراء مردم، اکثریت داوطلبان یک جناح را از کاندیدایی محروم می‌کند کجایش قابل اعتماد است؟ و وقتی نمی‌توان به صحت و عادلانه بودنِ انتخابات اعتماد داشت، این سوال هم مطرح می‌شود که دیگر چه چیزهایی شاید قابل اعتماد نباشد؟ و اینجاست که پای اقتصاد به میان می‌آید.

حکومت ایران به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، 9 میلیارد دلار بدهکار است. 9 میلیارد دلار چندرغازی نیست و معلوم است که هرچند حکومت جمهوری اسلامی تلاش دارد تا مسئولیت رشد بدهی خود را به گردن دیگران بیندازد و تحریم‌های بین‌المللی را باعث اصلی مشکلات اقتصادی کشور جلوه بدهد، در واقع ته قضیه این است که مشکلات اقتصادی ایران از نوع ساختاری است و در سوءمدیریت دولت‌های پیاپی ریشه دارد.

این روزها اولویت‌بندی نظام جمهوری اسلامی آشکار است: بقاء نظام به هر قیمتی. زیرساخت‌های کشور به شدت فرسوده شده، مشکلات معیشتی مردم روز به روز بدتر می‌شود ولی گوش شنوا کو؟ از طرف دیگر همیشه برای خرید سامانه‌های به‌روز دفاعی پول هست و سامانه‌های موشکی به چه راحتی از خارج (روسیه) خریداری می‌شود! حکومت ایران سنگ مقاومت به سینه می‌زند و می‌گوید راه پیروزی، راه مقاومت است و لذا به تجارت بین‌المللی بی‌تفاوت بوده و هست. در نتیجه هر شرکتی که بخواهد با ایران روابط تجاری داشته باشد عملاً با دردسر و مشکلات متعدد مواجه می‌شود. چند سال پیش رهبر انقلاب خواستار «نرمش قهرمانانه» شدند. نرمش یعنی انعطاف و انعطاف‌پذیر بودن. مقاومت را می‌توانیم به مثال شمشیر دولبه بنگریم: محافظت از تمامیت ارضی کشور و حفظ فرهنگ و استقلال مطلق سیاسی، انزوا و محرومیت از پیشرفت‌های درمانی و تکنولوژیکی در خط‌مشی مقاومت کنار هم قرار گرفته‌اند.

به نظر می‌رسد برای رهایی از مشکلات اقتصادی و به خصوص از مشکلات معیشتی که در حال حاضر دست و پای ایران و ایرانیان را می‌بندد باید این خط‌مشی را به دو بخض تقسیم کرد و آن قسمتی را که کارآمد است، حفظ کنیم و توسعه دهیم و آن قسمتی را که دیگر جواب نمی‌دهد خط بزنیم. باید در عرصه اقتصادی و تجاری انعطاف‌پذیری خود را ثابت کنیم. تحریم‌ها را خارجی‌ها تحمیل کردند، حاکمان ما تحریم‌ها را مسبب شدند، مردم ایران باید سختی‌های ناشی از آن را بکشند. مردمی که با هیچ مردم و ملتی دشمنی ندارد چرا باید این سختی‌ها را بکشند؟ زیر بار تحریم‌ها خم شدیم! وقتی می‌خواهیم برویم پای صندوق رای همه اینها را یادمان باشد. وقتی می‌خواهیم برویم پای صندوق رای باید اول برای این پرسش پاسخی یافته باشیم که چه کسی می‌خواهد بار سنگین این مشکلات را از دوشمان بر دارد و چه کسی از روی لج و یکدندگی نسبت به رنجی که مردم می‌کشند بی‌تفاوت است؟ چه کسی می‌خواهد دیگر مردم ایران را خمیده نبیند، می‌خواهد مردم ایران را سربلند و پیروز ببیند؟ چه کسی برای بقاء و بهبود مردم ایران تلاش می‌کند و چه کسی فقط برای بقاء و بهبود اوضاع خودش تلاش می‌کند؟ فقط وقتی برای این سوالات پاسخی یافته‌ایم اطمینان پیدا می‌کنیم که از رای و انتخاب خود پشیمان نمی‌شویم.

انتخابات,انتخابات مجلس,بدهی,سپاه,فساد