فیل دانا یا اژدهای خودخواه؟

با ادامه تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی، امر
ی طبیعی است که ایران به دنبال تنوعبخشی به روابط تجاری و یافتن بازارهای جدید باشد تا ولو به طور موقت جلوی مرگ صادرات این کشور گرفته شود. سالهاست که تنشهای سیاسی روابط تجاری با کشورهای اروپایی و آمریکایی را تحت الشعاع قرار داده که این مشکلات سبب شده که سیاستمداران و بازرگانان ایرانی به ناچار به چین روی بیاورند و در همین راستا در هفتههای اخیر شاهد گمانهزنیهایی بودهایم نسبت به سند همکاری که بین ایران و چین انعقاد شده است اما با این حال جزئیات این پیمان، بحثبرانگیز از آب درآمده و هرچند که قدرت سیاسی و اقتصادی چین در بالاترین حد خود قرار دارد اما تمرکز صددرصدی مسئولان جمهوری اسلامی بر توسعه و افزایش روابط با چین باعث میشود که فرصتهای دیگری نادیده گرفته شود؛ چراکه در کنار ابرقدرت آسیایی، هندوستان هم کشوری است دارای قدرت سیاسی و اقتصادی قابل توجهی که تقویت روابط تجاری با آن قطعا به نفع ایران بوده و در همین حال کمتر جنجال و دردسر به همراه دارد.
از قضا همان هندوستان است که علی رغم تحریمهای آمریکا در پروژه بزرگ و استراتژیک بندر چابهار سرمایهگذاری کرده است. بعضیها هنوز به این عقیدهاند که هندوستان همچنان کشوری جهان سوم و کمتر توسعهیافته به شمار میرود حال آنکه هندوستان با توجه به جمعیت بزرگ و رشد اقتصادی ثابت، از ابرقدرتهای آینده محسوب میشود. در ضمن هند برای تجارت با ایران و سرمایهگذاری در صنایع ایران رغبت فراوانی را از خود نشان داده است و بر خلاف چین بارها آمادگی خود را برای به عمل رساندن حرفش به نمایش گذاشته است. نمونه رغبت حکومت هندوستان برای حفظ و توسعه روابط تجاری با ایران در این میبینیم که هند اولین کشوری بود که پس از اعمال تحریمهای آمریکا، برای ایجاد وسیله انتقال پول اقدام کرد. علاوه بر این توافق سه جانبه میان ایران، هند و افغانستان این امکان را برای طرف هندی ایجاد کرده است که از طریق بندر چابهار به صادرات و واردات و تجارت دریایی پرداخته و در همین حال کالاهای ایرانی را هم خریداری کند.
به همین دلیل هند میتواند به عنوان شریک اقتصادی معتمد و همپیمان راهبردی موثر ایفای نقش کند ولی تمرکز رهبران جمهوری اسلامی بر چین این خطر را به وجود آورده که صبر طرف هندی تمام شود. با این وجود به نظر میرسد قراردادهای چینی به قدری برای مسئولان و حاکمان کشورمان وسوسهانگیز است که درها را به روی شرکای غیر چینی بستهاند که البته این امر به منظور تحقق صددرصدی اهداف چینی است؛ به عبارت دیگر چین که هندوستان را رقیب سیاسی و اقتصادی خود میداند با سیاستگذاریهای پیاپی در تلاش است تا این رقیب خود را به حاشیه براند و ایرانِ درمانده به ناچار با برنامههای آشکار و پنهان چین همراهی میکند.
در واقع پیامدهای صدمهای که به خاطر اطاعت بیچون و چرای ایران از چین به روابط ایران با هند وارد شده است الآن هم قابل مشاهده است که عقب افتادن احداث راهآهن زاهدان-چابهار که قرار است با سرمایهگذاری طرف هندی ساخته شود، به بهانه تاخیر در اختصاص بودجه توسط هندوستان، نمونه بارز این امر میباشد زیراکه هرچند طرف ایرانی تلاش کرده که مسئولیت تاخیر را به گردن هندیها بیندازد دست نامرئی چینیها حس میشود و معلوم است اگر دخالت چین نبود، این پروژه بزرگ و مهم تا الآن کلید خورده بود.
از متن پیشنهادی سند همکاری ایران و چین که چند هفته پیش درج شد اینگونه بر میآید که چین علاوه بر توسعه منطقه آزاد چابهار، در توسعه زیرساختهای مخابراتی و مواصلاتی، نوسازی و تجهیز بنادر و پالایشگاههای فرسوده ایران سهیم خواهد بود. شایعاتی که در همین رابطه در فضای مجازی دست به دست میشود از این حکایت دارد که در آینده نزدیک بندر چابهار به چین واگذار میشود که اگر این شایعات به واقعیت نبدیل گردد این امر عملا به این معنا خواهد بود که این بندر مهم و استراژیک به تصرف چین در میآید؛ آن هم در کشوری که بیش از چهل سال است مدام علیه استعمار شعار میدهد.
چندی پیش نارندرا مودی نخست وزیر هند گفت که برای هند اساسیترین اصل توسعه همکاری این است که شرکا برای همدیگر احترام بگذارند؛ جمله ای که به خوبی تفاوت رویکرد هند و رویکرد چین را تشریح میکند. به نظر میرسد بهتر است که تا دیر نشده، مسئولان که در حال حاضر حواسشان شش دانگ به چین است، تصمیمات عجولانه خود را مورد بازبینی قرار داده و کمی بر آلترناتیو هندی تامل کنند که ممکن است از هر لحاظ مزیتهای فراوانی داشته باشد و این امکان را هم رفاهم میکند تا نوعی اعتدالی در روابط بینالمللی ایجاد شود.به عبارت کوتاهتری، از هول حلیم نیفتیم توی دیگ.