چین از مالدیو چه میخواهد؟
مالدیو برای بسیاری از جهانیان حکم بهشت را دارد. در عکسهای ماهوارهای رشته جزایر مالدیو در اقیانوس هند به گردنبند زمرد میماند و به همین دلیل این کشور توانسته است رده بالایی را در فهرست کشورهای مقصد توریستی از آن خود کند. این در حالی است که پشت پرده و دور از چشم گردشگران پولدارِ از همه جا بیخبر، حکومت مالدیو، حکومتی سرکوبگر است که آزادیهای مدنی را محدود کرده و اپوزیسون رسمی و غیر رسمی کشور را ساکت و به حاشیه رانده است تا مبادا از شیوه کار حکومتی انتقاد شود که با بدهی خارجی هنگفتی دست و پنجه نرم میکند که پس از وقوع سونامی عظیمی که مناطق وسیعی از کشور را با خاک یکسان کرد به ناچار به آن متوسل شد و در عین حال نرخ فزاینده بیکاری، فساد اقتصادی و رواج مواد مخدر از جمله مشکلات متعددی است که کشور مالدیو با آنها درگیر است. علاوه بر اینها همهگیری گرونا نیز بخش مهم گردشگری را به تعطیلی کشاند و هیچ معلوم نیست که بازگشایی بخش توریستی چه زمانی رخ دهد.
بنا بر تجربه و با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی مایه تعجبی نیست که پای چین به مالدیو باز شده است. طی چند سال اخیر چین با سرمایهگذاری در مالدیو و از جمله با ساخت یک باند جدید در فرودگاه اصلی، ساخت مسکن اجتماعی و توسعه زیرساختهای حیاتی کشور مالدیو تحت عنوان طرح «یک کمربند یک راه» موفق شده است تا کشور مالدیو را به سیطره خود درآورد. طبیعتاً سرمایهگذاری اینچنینی چین در مالدیو سوالاتی را هم مطرح کرده که همچنان پاسخ مناسبی به آنها چه از سوی دولت مالدیو و چه از سوی مقامات چین داده نشده است. پرسش اصلی این است که انگیزه چین از این همه سخاوت چه میتواند باشد چونکه با منطق جور در نمیآید. اگر هدف چین از طرح یک کمربند یک راه، تسهیل تجارت و گشایش راههای تجاری جدیدی باشد پس چرا در کشوری این میزان سرمایهگذاری کیده که نه خودش بازار هدف مهمی است نه از لحاظ جغرافیایی بر سر راهی قرار دارد که چین را با جای دیگر وصل کند. از نظر تجارت بینالمللی مالدیو به مانند کوچه بنبست به حساب میآید. لذا این سوال پیش میآید که چین در ازای سرمایهگذاری چندین میلیارد دلار در مالدیو چه چیزی را خیال دارد به دست بیاورد؟ پاسخ این سوال با نگاهی به نقشه جهان به وضوح به دست میآید: موقعیت جغرافیایی مالوید در وسط اقیانوس هند و برد موثر بمبافکن شیان اچ-۶ و جنگنده چندمنطوره چنگدو جی-۱۰ نیوری هوایی ارتش چین، مطابقت مناسبی با هم دارند و هر چند تا کنون اشارهای به استقرار نیروهای چینی در مالدیو نشده به احتمال قریب به یقین میتوان گفت که این امکان در ستاد نیروهای مسلح ارتش آزادیبخش خلق مورد ارزیابی موشکافانه قرار گرفته است و در صورت لزوم اجرا میشود، چه دولت وقت مالدیو بخواهد و چه نخواهد.

دولت مالدیو اکنون به خود آمده و در صدد بر آمده است تا از توافق تجارت آزادی کنارهگیری کند که توافقی یک طرفه به نفع چین به نظر میرسد؛ اما از قرار معلوم رهایی یافتن از چنگ چین کاری است بسی دشوار که معلوم هم نیست قیمت کنارهگیری از قیمت پایبندی به توافق کمتر خواهد بود یا خیر. در دسامبر ۲۰۱۹ میلادی (آذرماه ۱۳۹۸) طی بیانیهای مجلس مالدیو اعلام کرد بدهی مالدیو به چین، ۳/۵ میلیارد دلار است که اعلام این رقم که معادل تولید ناخالص ملی سالانه مالدیو میباشد، به نگرانیهای دولت مالدیو دامن زد. اما افسوس که تا وقتی حکومت مالدیو دوزاریاش افتاد تقریباً کار از کار گذشته بود و حالا آزادی عمل و اختیار مالدیو عملاً در اختیار پکن قرار گرفته است.
سوءظنهایی نسبت به راهبرد چین در مالدیو از دههها پیش موجود است گرچه بیشتر سوءظنها به تلاش هند برای تحتالشعاع قرار دادن روابط مالدیو با رقیب دیرینه خود مربوط دانسته شده است؛ در عین حال از قرار معلوم چین از روی همدلی هیچ کاری نمیکند و اگر در کشوری سرمایهگذاری میکند یقیناً منافع استراتژیک چین هم در کار است. از طرفی درست است که استقرار نیروها در مالدیو میتواند به تلاشهای چین برای مقابله با دردی دریایی کمک شایستهای بکند؛ از طرف دیگر از لحاظ جغرافیایی مالدیو برای اعزام نیرو به تمامی مناطق اقیانوس هند، نقطه آغاز مناسبی است که از همیت امر است که سوءظنها و نگرانی و شایعات آب میخورند. همانا ارزیابی کشورهای همجوار اقیانوس هند دقیقاً همین است که چین با سرمایهگذاری عظیم در منطقه در صدد است تا برای خود جایگاههایی برای شنود و جمعآوری اطلاعات تاکتیکی و راهبردی جور کند که بعدها ممکن است به قرارگاههای نظامی برای چیره شدن بر این منطقه ارزشمند تبدیل شود. یعنی چین دیگر احتیاجی نمیبیند که با دیلپوماسی موانع تجاری، سیاسی و نظامی را از سر راه بر دارد؛ در عوض چین به این نتیجه رسیده که بهتر است راه را به طور کامل تصاحب کند؛ دیگر خر بیاور و باقالی بار کن.