چین با جمهوری اسلامی پاکستان چه کرد؟

چین با جمهوری اسلامی پاکستان چه کرد؟

جمهوری اسلامی پاکستان قدمت چندانی ندارد؛ تاریخ آن به ۱۳۲۶ (۱۹۴۷ میلادی) بر می‌گردد که در ۲۲ مرداد آن سال به جدایی از کشور هند و استقلال دست پیدا کرد. دلیل جدایی پاکستان از هند، بی‌توجهی مسئولان و رهبران کشور نوپای هند به منافع اقلیت مسلمان آن کشور بوده که با بنیان‌گذاری جمهوری اسلامی پاکستان امید بود مسلمانان منقطه برای خود سرزمینی داشته باشند که در آن شرع اسلام حاکم باشد. بدبختانه حاکمان جمهوری اسلامی پاکستان تنوانسته‌اند به خوبی از آرمان‌ها و آرزوهای بنیان‌گذارانش پاسداری کنند و عملا کشور پاکستان را دستگاه نظامی اداره می‌کند نه سیاستمداران غیرنظامی، این است که مردم پاکستان برای کشور خود، قیمت سنگینی داده‌اند که جنگ داخلی، جنگ با هند، جنگ با شورشیان و مشکلات طاقت‌سوز معیشتی از بحران‌هایی به شمار می‌روند که تا به حال بر مردم پاکستان متحمل شده‌اند.

شی جین‌پینگ، رییس جمهور چین

چنین شرایط هر چقدر هم که برای مردم پاکستان فاجعه‌بار و دردناک باشد، از دیدگاه چین فرصتی به حساب می‌آید بسی مغتنم و دقیقاً در چنین شرایط است که در چند دهه اخیر پای چین به کشورهای متعددی باز شده است. اواسط سال ۱۳۹۲ شی جین پینگ رییس جمهور چین به طور رسمی آغاز طرح «یک کمربند یک راه» که با نام «راه ابریشم جدید» نیز شناخته می‌شود، اعلام کرد که در واقع و بر خلاف آنچه از نام این طرح تصور می‌شود، سه کمربند پیشنهادی را در بر می‌گیرد به این ترتیب که کمربند شمالی از راه آسیای مرکزی و روسیه چین را به اروپا وصل می‌کند، کمربند مرکزی چین را از راه آسیای مرکزی و غربی به خلیج فارس و دریای مدیترانه پیوند می‌زند و کمربند جنوبی، مسیر ساحلی آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی، هند و پاکستان تا اقیانوس هند را دنبال خواهد کرد. چین در این راستا تا به حال با ۱۲۶ کشور و ۲۹ سازمان بین‌المللی سند یا قرارداد بسته است. از لحاظ پیشرفت فیزیکی زیرساخت کمربندها، چین با کشورها و سازمان‌های همپیمانش در زمینه‌های متعددی همکاری‌های موثری داشته‌اند، از جمله ساخت و نوسازی بنادر، راه‌آهن، جاده‌سازی، انرژی و برق، هواپیمایی و ارتباطات.

طرح ایجاد شاهراهی بین چین و بنادر دریای عمیق پاکستان برای تسهیل واردات و صادرات چینی به ۷۰ سال پیش بر می‌گردد که در واقع انگیزه ساخت شاهراه قره‌قروم که کار احداث آن در سال ۱۳۳۸ آغاز شد، همین بود. چهل سال پس از آن هم چین پروژه توسعه بندر گوادر پاکستان را به راه انداخت. در حقیقت طرح «یک کمربند یک راه»، ادامه همان راهبرد است ولی در مقیاس بزرگتر به طوری که علاره بر کشورهای دیگر، میزان سرمایه‌گذاری چین در پاکستان طی چند سال گذشته تحت برنامه «دالان اقتصادی پاکستان-چین» چند برابر شده است. از ارکان اصلی دالان اقتصادی پاکستان-چین می‌توان از سرمایه‌گذاری‌های عظیم چین در حوزه‌های برق و نیرو، بندر گوادر و راه‌های مواصلاتی آن نام برد. لازم به ذکر است که چین اگر حاضر است میلیاردها دلار برای توسعه زیرساخت‌های کشور پاکستان خرج کند، بی‌خود این کار را نمی‌کند؛ در ازای سرمایه‌گذاری هنگفتی که در صنایع مختلف پاکستان کرده چین توقع دارد که بندر گوادر به نقطه حیاتی در زنجیره تامین چین بدل شود. با توجه به اینکه استفاده از این بندر سبب کاهش چشمگیر طول زنجیره تامین نفت و گاز از خاورمیانه و آفریقا می‌شود، اهمیت راهبردی این بندر برای چین واضح است. علاوه بر این از موارد دیگر سرمایه‌گذاری چین در پاکستان می‌توان به ساخت فرودگاه‌های جدید، نوسازی راه‌آهن کراچی-پیشاور، احداث شهرک‌های صنعتی و ساخت سد «داسو» نیز اشاره کرد. روی هم رفته میزان سرمایه‌گذاری چین در پاکستان به مبلغی بالغ بر ۶۲ میلیارد دلار رسیده است؛ این در حالی است که تولید ناخالص داخلی سالانه پاکستان، ۳۱۴/۶ میلیارد دلار است.

همانطور که در نوشته‌های قبلی عرض شد، انگیزه چین از این کار مسلماً از نوع‌دوستی و همدلی با مردم شریف پاکستان آب نمی‌خورد. با این وجد رهبران سیاسی و نظامی پاکستان که البته معلوم است دستگاه نظامی حرف آخر را می‌زند، برای همکاری و توسعه روابط با چین رغبت خاصی از خود نشان داده‌اند. در این ارتباط گفتنی است که در جمهوری اسلامی پاکستان همانند جمهوری اسلامی ایران، فصاد اقتصادی بیداد می‌کند و در پاکستان هم مانند ایران، مرکزیت فساد در دستگاه‌های نظامی قرار دارد فقط با این تفاوت که پاکستان به یک دستگاه نظامی-اطلاعاتی کفایت کرده در حالی که ما ایرانیان به جای یک دستگاه نظامی واحد، دو دستگاه نظامی موازی که رقابت سرسختانه‌ای هم با هم دارند، به جان دشمنان، به جان ملت و به جان همدیگر انداختیم. با این حساب جای تعجب نیست که در پاکستان بیشترین نفع از قراردادی عمرانی و ساختمانی با طرف چینی را دستگاه نظامی می‌برد و انتظار می‌رود در ایران هم بیشتر نفع از قراردادهای عمرانی و ساختمانی با طرف چینی را قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران ببرد.

شاید اما از خود بپرسید که چه اشکالی دارد. فساد در ایران امری پیش پا افتاده و خیلی معمولی است، چه فرقی می‌کند که چینی‌ها هم می‌خواهند بیایند؟ روز از نو، روزی از نو. برای اینکه به درکی از خطرات احتمالی با آغوش باز به استقبال پول چینی‌ها رفتن دست پیدا کنیم، باید از آنچه بر پاکستان گذشت عبرت بگیریم که متاسفانه دیری نپایید که گل پژمرده شد و بلبل خوش آواز از آواز خواندن دست کشید؛ روند نزولی روابط پاکستان و چین ۱۴ شهریور ۹۸ با تشکیل کمیسیون ویژه بررسی قیمت حامل‌های انرژی به دستور عمران خان نخست وزیر پاکستان، ستاب گرفت.

از جمله موضوعاتی که در این کمیسیون مورد بررسی ژرفنگرانه قرار گرفتند، نقش شرکت‌های چینی به عنوان تامین‌کننده مالی و مجری پروژه‌های مربوط به دالان اقتصادی پاکستان-چین بیش از همه جنجال‌ساز واقع گردید زیراکه آن طور که از گزارش ۲۷۸ صفحه‌ای کمیسیون بر می‌آید شش پروژه که با حمایت مالی چین در حوزه برق اجرا شده بودند، بوسیله قیمت‌گذاری زیادی و اعمال تعرفه‌های به مراتب بالاتر از معمول، سودآوری خارج از منطق داشتند. افزون بر آن نیز شرکت‌های چینی از راه قیمت‌گذاری زیادی نسبت به کرایه ماشین‌آلات سنگین به کار رفته در پروژه‌های مذکور، مبلغ مورد توافق را قبل از زمان موعود دریافت کرده بودند اما همچنان از طرف پاکستانی پول می‌ستاندند. در میان دیگر یافته‌های کمیسیون هم می‌توان به پرداخت‌های اضافی به میزان ۲/۵ میلیارد دلار به شرکت‌های چینی فعال در حوزه صنعت غذال‌سنگ اشاره کرد. اینها، اسمش فساد است. فسادی که به افزایش ۱۱ میلیارد دلاری بدهی ملی پاکستان منجر شده است. فرصت‌طلبی شرکت‌های چینی امری آشکار و مخرب است اما به نظر می‌رسد دست دولت پاکستان برای مقابله با این پدیده زیان‌آور بند است چرا که طبق شروط مندرج در توافقنامه احداث دالان اقتصادی پاکستان-چین، پروژه به مناقصه گذاشته نمی‌شوند و لذا احتیاجی نیست که شرکت‌های چینی در پاکستان رقابتی عمل کنند.

حسین حقانی سفیر پیشین پاکستان در آمریکا نسبت به یافته‌های کمیسیون که گزارش آن خرداد ماه سال جاری منتشر شد اظهار داشت:

ابعاد فعالیت‌های مفسدانه و سودجویانه شرکت‌های چینی باور نکردنی است. تو تا از پروژه‌هایی که در کمیسیون مورد بررسی قرار گرفتند در ابتدای کار ارزششان را ۳/۸ میلیارد دلار تخمین زده بودند، با این حال هنگام واکاوی حساب‌های مربوط به این پروژه‌ها کمیسیون به پرداخت‌های اضافی به مبلغ ۳ میلیارد دلار پی برد که بر این اساس و مطابق فرمول بازده مصوب تاکنون پروژه اولی توانسته است ۷۱/۱۸ صد وجه سرمایه‌گذاری شده را پس بگیرد، پروژه دومی هم تا کنون ۳۲/۴۶ درصد پول خود را پس گرفته است. اینها که از آن چیزی که انتظار می‌رفت {و از آن چیزی که مورد توافق طرفین قرار گرفته بود} بیشتر است و ارقام مورد نظر به قدری بزرگ است که امکان ندارد حاصل اشتباه یا حتی اختلاس کارمندان شرکت‌ها بوده باشد بلکه در حقیقت تجربه نشان می‌دهد که به احتمال زیاد این پرداخت‌های اضافی با همدستی مسئولان دولت پاکستان صورت گرفته و سود آن بین مرتکبین تقسیم شده است.

با توجه به شباهت‌های فرهنگ مملکتداری ایران و پاکستان عبرتگیری از تجربیات تلخ پاکستان برای ایران یک ضرورت است. بدیهی است که وقتی سیاست و اقتصاد هر دو به دست دستگاهی نظامی می‌چرخد که در مورد ایران البته سپاه پاسداران این نقش را ایفا می‌کند، پیدایش فساد امری کمابیش اجناب‌ناپذیر و حتمی است. با انعقاد سند همکاری پای چین بیش از پیش به ایران باز می‌شود به طوری که در حال حاضر با این خطر مواجهیم که ایران در آینده نه چندان دور به مستعمره چینی تبدیل شود و لا بد رهبران کوتاه‌فکرمان همان روزی به این خطر بالقوه پی خواهند برد که به خطر بالفعل تبدیل شده است، افسوس که آن موقع تا به خود بجنبند و به مقاومت برخیزند کار از کار گذشته. شاهد این امر آنچه بر تلاش‌های عمران خان نخست وزیر پاکستان برای بازنویسی توافقنامه گذشت؛ نه تنها موفق به ازسرگیری مذاکرات نشد بلکه مجبور شد توافقنامه اجرای مرحله دوم دالان اقتصادی پاکستان-چین را امضا کند که مرحله دوم این طرح بر بخش‌های کشاورزی، تجاری و نصعتی متمرکز است و طبیعتاً طبق این توافقنامه امتیازات مهمی به چین داده می‌شود. جالب است که با وجود این موارد، توسعه روابط دستگاه نظامی پاکستان با طرف چین بی‌وقفه ادامه دارد. در همین ارتباط سردار عاصم سلیم باجوه به ریاست سازمان مجری دالان اقتصادی در پاکستان منصوب شده است. این در حالی است که برای مردم پاکستان این دالان اقتصادی جز بلا و گرانی چیزی به بار نداشته است: قیمت برق که توسط شرکت‌های چینی تعیین می‌شود روند صعودی طی می‌کند و صدای اعتراض هیچ یک از رهبران نظامی کشور همچنان در نیامده است.

معلوم نیست که چرا رهبران جمهوری اسلامی ایران خیال می‌کنند اینجا با آنجا فرق می‌کند؟ از دماغ فیل که نیفتاده‌ایم که چینی‌ها رفتارشان را تغییر کرده و به احترام متقابلی روی بیاورند که برای مذاکره با کشورهای دیگر پیششرط حکومت ایران است. هنوز فرصت هست که این خیال خام را از سرشان بیرون کنند اما قطار بی‌ترمز مگر خودش وا می‌ایستد؟