بازی با ریسک و پاداش در دهلی نو

صد افسوس که مدعیان حکومت ایران همانهایی هستند که غفلتشان از واقعیات و حقایق عالم بارها مردم و کشور ایران را با مشکل مواجه ساخته و روز به روز ملت شریف ایران را بیشتر در لجن فرو میبرند.
محاسبه نسبت ریسک به پاداش نه تنها از محاسبات کلیدی و پایهای سرمایهگذاری و تجارت است بلکه بخشی حیاتی و لاینفک از زندگی روزمره و بقای حیات نیز به شمار میرود. کودکی که میخواهد برخلاف میل یا دستور صریح مادر و پدر خود از خانه بیرون برود تا با دوستانش بازی کند، هنگام تصمیمگیری از این مؤلفه برای سبک سنگین کردن گزینهها استفاده میکند. اما این محاسبۀ ظاهراً ساده زمانی مشکلساز واقع میگردد که زندگی و منافع دیگران به نتیجه این سنجش گره میخورند و به تبع آنچه که فردی مصلحت خود میداند، دچار التهاب و آشفتگی میشود؛ چراکه بیشتر افراد قادر نیستند منافع دیگران و جامعه را بر منافع خودشان اولویت قرار دهند. سلسله مراتب آماج تصمیمگیریهای افراد معمولاً به این شرح است: اول خود، دوم خانواده و دوستان نزدیک، بعد بقیه افراد جامعه. در جوامع متمدن پیشرفته، حاکمیت وظیفه دارد به گونهای تصمیمگیری کند که حقی از شهروندان سلب نشود و عدالت و بهرهمندی عادلانه از منابع کشور در جامعه بگستراند. لازم به ذکر است این وظیفه فقط متوجه دولت نبوده بلکه همه دستگاههای حکومتی و حاکمیتی از جمله اجرایی، قانونگذار، قضایی، انتظامی و نظامی را هم مشمول میشود. در مورد ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد، این وظیفه توسط برخی دستگاهی حاکمیتی و حکومتی نادیده گرفته میشده است و اکنون نیز میزان رعایت آن در سطوح مختلف حاکمیت در حدی که شایسته است، دیده نمیشود. انفجار بمب در مقابل سفارت اسرائیل در دهلی نو را مثال میزنم: طبق گزارش روزنامه «هندوستان تایمز» هند، پلیس این کشور به این نتیجه رسیده است که این حمله، کار نیروی قدس سپاه پاسداران بوده و هرچند که عناصر محلی بمب مذکور را در مقابل سفارت اسرائیل جاسازی کردند، ترتیب و هماهنگی حمله به عهده نیروی قدس سپاه پاسداران بوده است که به گفته نهادهای ضد تروریسم این کشور، پیشرفتگی بمب از لحاظ فنی و یادداشت خطاب به سفیر رژیم صهیونیستی که وی را مسئول قتل سردار سلیمانی میدانست، گواه بر این نتیجه است. این نکته نیز گفتنی است که بمب گذاشته شده از قدرت تخریب نسبتاً پایینی برخوردار بود و کسی در پی این حمله کشته یا زخمی نشده که این امر این سوال را پیش میکشد که این حمله برای عامل آن چه دستاوردی داشت؟ برای دستیابی به پاسخ این سوال مختصر به محاسبه ریسک و پاداشی نگاه میکنیم که حتماً در روند طراحی و اجرای این عملیات به کار رفته است.
در یک سمت معادله میبینیم که سفارت اسرائیل برای سپاه قدس، هدف بزرگی است که نباید از خیر زدنش گذشت. اما در آن سوی معادله خطری قرار دارد که متوجه عامل حمله میشود. پس طراحیکننده به ناچار به دنبال راهی میگردد برای کاهش ریسک و برای این منظور تصمیم میگیرد کار را به گروهکی محلی بسپارد تا نیروهای خود سپاه قدس الکی در معرض خطر قرار نگیرند. از نظر طراحیکنندۀ حمله به سفارت صهیونیستها در دهلی نو، این معادله به همین سادگی حل شد، والسلام! مشکل کار اینجاست که طراحیکننده به عنوان عضو نیروی قدس سپاه پاسداران بر تمامی ابعاد قضیه واقف نیست اما با این حال به ابعاد نظامی عملیات خوب اندیشید و راه حلی برای یک مشکل احتمالی پیدا کرد و عملیات را پیاده کرد، ولی به آن یکی وظیفه خود – یعنی وظیفهای که در قبال مردم ایران به عهده دارد – فکری نکرد و یا اگر کرد، به آن عمل نکرد. از بدیهیات است که هر کنشی، واکنشی دارد. این هم بدیهی است که دولت هند باید به حملهای به یک سفارتخانهای واقع در خاک این کشور عکسالعملی را از خود نشان دهد. این نکته اگر در روند تصمیمگیری نیروی قدس مدنظر نبود، بدین معناست که عواقب سیاسی و اقتصادی احتمالی کار برای سپاه قدس اهمیتی ندارد.
کشور هند از شرکای بزرگ تجاری ایران است. دولت ایران در زمینههای مختلف فراوانی با هند همکاری دارد، از پروژههای عمرانی گرفته تا پژوهشهای پزشکی و امور نظامی. میزان سرمایهگذاری هند در کشورمان به میلیاردها دلار میرسد که توسعه بندر چابهار به تنهایی ۱۰ میلیارد دلار ارزش دارد. علاوه بر این، تجارت با هند، درصد مهمی از درآمد ایران را تشکیل میدهد. اما صرف نظر از اینها سپاه قدس به این نتیجه رسید که حمله به سفارت اسرائیل در هند به نفع است (گرچه همچنان مشخص نشده که به نفع چه کسی است!) و اگر دست سپاه قدس رو شود که شد، وزارت امور خارجۀ دولتی باید به قضیه ورود و پیگیری کند که عناصری در سپاه پاسداران برای تخریب آن از روز اول کارش سنگ تمام گذاشتهاند. به عبارت دیگری، نیروی قدس سپاه به این نتیجه رسید که ریسک کمتر از پاداش است و اگر نبود، به درک!
موضع جمهوری اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی معلوم و مشخص است اما این اقدام سپاه قدس روابط هند و ایران را و در پی آن، معیشت مردم را بار دیگر در معرض خطر قرار داد. وظیفه سپاه، پاسداری از انقلاب اسلامی است اما به نظر میرسد فرماندهان سپاه این مهم را فراموش کردهاند که اگر فقر و گرسنگی مردم را از پا در بیاورند، دیگر انقلابی وجود نخواهد داشت که از آن پاسداری کند. ملزومات کشورداری خوب و موثر عبارتند از عقل و عدالت و همدلی و دلسوزی و انسانیت. در داخل کشور میبینیم که دولت و سپاه در اکثر موارد تلاش میکنند که به صورت هماهنگ به نیازهای مردم برسند و اگر دولت در جایی اشتباهی مرتکب شود (مثال: امدادرسانی به زلزلهزدگان سیسخت)، به کمک سپاه جبران میشود و وقتی هم که سپاه اشتباهی مرتکب شود (مثال: ساقط کردن هواپیمای اوکراینی) با کمک دولت جبران میشود. اما سپاه قدس در خارج از کشور نه عقلی از خود نشان میدهد نه عدالت و نه همدلی و دلسوزی با مردم ایران اما با این حال تلاش دارد تا خود را ناجی ملت و انقلاب معرفی کرده و متولی و محافظ راستین منافع و آرمانهای ایران در خارج از کشور جا بیاندازد.
صد افسوس که مدعیان حکومت ایران همانهایی هستند که غفلتشان از واقعیات و حقایق عالم بارها مردم و کشور ایران را با مشکل مواجه ساخته و روز به روز ملت شریف ایران را بیشتر در لجن فرو میبرند.