بیعت با یزید: رابطه سپاه پاسداران با داعش در سوریه

سپاه پاسداران از روزهای ابتدایی آشوب‌های سوریه که ده سال از آن می‌گذرد در این کشور حضور داشته است و در جنگ با داعش و همچنین در بقای بشار اسد در ریاست جمهوری، نقش تعیین کننده‌ای را ایفا کرده است. نیروگیری و استقرار نیروهای سپاه در سوریه بدین شکل بوده که هم از میان داوطلبان ایرانی که برای دفاع از حرمین ثبت نام کرده و عازم جبهه شدند لشکرهایی تشکیل داده و هم از میان نیروهای شبه‌نظامی محلی که البته در مورد نیروهای محلی سپاه امر نیروگیری را به شرکای محلی خود واگذار کرده است. این در حالی است که همزمان با سپاه پاسداران عوامل دیگری از جمله روسیه، ترکیه، آمریکا و اسرائیل نیز همه در این جنگ حضور و فعالیت دارند و طبیعتاً دولت سوریه و گروه‌های مقاومت مختلف این کشور هم در این جنگ و نزاع سهیم هستند. درنتیجه در بین عناصر درگیر جنگ سوریه نوعی بازار کار رقابتی برای نیروگیری به وجود آمده است که هر عامل بر اساس نیاز و توان خود، یک بسته‌ حقوق و مزایا را عرضه می‌کند تا بهترین و بیشترین نیروها را از آن خود کند. در این بازار که تقاضا چند برابر عرضه است، ناگفته پیدا است که ثبت‌نام‌کنندگان دست بالاتر را دارند و لذا سپاه پاسداران ناگزیر به پذیرش هر ثبت‌نام‌کننده‌ای است؛ افراد مجرم، افراد مظنون به ارتکاب وقیح‌ترین جرایم، افراد فراری از عدالت، افراد بزهکار همه به راحتی مورد استقبال سپاه پاسداران قرار می‌گیرند. حتی افرادی با سابقه همکاری و حتی عضویت داعش پذیرفته می‌شوند. کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز

به صورت میانگین، روسیه به نیروهای تحت فرمان خود ۵۰۰ دلار در ماه پرداخت می‌کند؛ این در حالی است که ایران به صورت میانگین مبلغ ۳۰۰ دلار در ماه به شبه‌نظامیان تحت فرمان خود پرداخت می‌نماید و حقوق شبه‌نظامیان تحت فرمان دولت سوریه در حدود ۵۰ دلار در ماه می‌باشد. گفتنی است که این مبالغ به تناسب ماموریت متغیر هستند؛ به عنوان مثال شبه‌نظامیانی که در مناطق تحت کنترل دولت سوریه از دولت سوریه نسبت به شبه‌نظامیانی که در مناطق تحت کنترل نیروهای دفاع ملی سوریه حقوق کمتری دریافت می‌کنند. این آمار و ارقام مقایسه شود با حقوق پرداختی نیروهای دفاع ملی سوریه که به صورت میانگین حدوداً ۱۵۰ دلار در ماه است. یعنی کارفرمایی که از همه کمتر حقوق می‌دهد، دولت سوریه است.

همانطور که از این آمار مشهود است، بیشترین میزان حقوق پرداختی را روسیه می‌دهد. با این حال سپاه پاسداران توانسته است حدوداً ۸۰ هزار نفر نیرو را به خود جلب کند، هرچند مشخص نیست که این نیروها تا چه اندازه تحت امر سپاه هستند و هیچ اطمینانی هم نیست که در صورت نیاز سپاه بتواند این نیروها را در جایی استقرار و کنترل کند. بر اساس آمار فوق می‌توانیم به برآوردی از هزینه این نیروها برای سپاه و مردم ایران برسیم:

۳۰۰ دلار در ماه × ۸۰/۰۰۰ نفر نیرو = ۲۴ میلیون دلار در ماه

البته این برآورد صرفاً نیروهای تازه وارد را شامل می‌شود و بر اساس آمار و ارقام موجود نمی‌توان به برآوردی از هزینه حقوق درجه‌داران دست یافت و همچنین هزینه‌های تدارکات و تجهیزات نظامی از این آمار خارج است. بنا بر این باید به برآورد بالا به عنوان برآوردی محافظه‌کارانه بنگریم.

آنچه مسلم است این است که در عصر پساسلیمانی دیگر بحث از ریشه‌کن کردن داعش نیست بلکه سپاه و متحدانش با گروه‌های داعش – همان داعشی که سردار سلیمانی چند سال پیش آن را «شجره حبیثه ملعونه» خواند و پایان آن را اعلام کرده بود – با گروه‌های داعش قراردادهای صلح می‌بندند. درست است که گاهی در میدان جنگ پیمان‌های عجیب و غریب و غیر متعارف بسته می‌شوند اما به نظر می‌رسد انعقاد هر قراردادی با داعش به منزله صلح کردن با شیطان است و تنها تعامل نیروهای ایرانی با داعشی‌ها جز له کردن و به درک فرستادنشان نباید باشد.

بدیهی است که به تغییر مسیر و رویکردی نیاز است که به جای شعار و دشمن دشمن گفتن و جنگ نیابتی، چشم‌انداز و اهداف منطقی مبنای کار قرار بگیرد. هیچ ایرانی منکر نیاز به دفاع از کشور در مقابل تهدیدهای خارجی و داخلی نمی‌شود. بی‌خود نیست که در همه ادوار تاریخ کشورمان وطن‌پرستی در ادبیات ایران موج می‌زده است، از «چو ایران نباشد تن من مباد» ِ فردوسی گرفته تا «جان و تنم فدای وطنم» ِ عصر انقلاب و جنگ تحمیلی وطن‌پرستی و عشق به میهن همواره از مختصات ملت ایران بوده و هست. اما به نظر می‌رسد اهداف اصلی حضور نظامی در سوریه از یاد فرماندهان محترم رفته و به فراموشی سپرده شده است.

هدف از حضور سپاه در سوریه و همچنین عراق و یمن، دور نگه‌داشتن جنگ‌های این کشورها از مرز ایران بود که البته تلاش‌های سربازان اعم از ایرانی و محلی در این باره موفقیت‌آمیز بوده است، ولی هزینه‌های این حضور در درگیری‌های خارجی پایانی ندارد و همانطور که در بودجه‌های چند سال اخیر قابل مشاهده است این هزینه‌ها فشار زیادی را متحمل اقتصاد و سیاست ایران کرده است. از دستاوردهای این جنگ‌ها، فروپاشی طبقه متوسط در ایران و فرو رفتن اقشار وسیعی از مردم ایران در باتلاق فقر است.

سیاستمداران و فرماندهان کشورمان باید وظیفه اصلی‌شان را یعنی صیانت از کشور و ملت ایران به یاد داشته باشند و مصلحت مردم ایران را برترین اولویت خود قرار دهند و از خود بپرسند که آیا پول دادن به داعش تنها راه صیانت از امنیت و رفاه مردم ایران است و راهی جز بیعت با یزید عصر ما برای پایان دادن به کابوس‌های سوریه و عراق و یمن وجود ندارد؟