برجام: احترام متقابل بی اعتماد متقابل نمی‌شود

برجام: احترام متقابل بی اعتماد متقابل نمی‌شود

دور اول دور هفتم مذاکرات برجام بی‌ثمر پایان یافت. در این بی‌ثمری چندان جای تعجبی نیست؛ برجام در شرایطی مورد موافقت طرفین قرار گرفت که زمین تا آسمان با شرایط کنونی فرق داشت. اگر شش سال پیش تیم‌هایی متشکل از مذاکره‌کنندگان با تجربه و کاربلد توانستند با هم به توافق برسند دلیلش این بود که همه کشورهای امضا‌کننده برجام حاضر بودند اختلافات تاریخی و ایدئولوژیک خود را کنار گذاشته و از اعتبار سیاسی خود هزینه کنند تا توافقی هرچند ناقص حاصل شود که البته بیش از همه این مردم ایران بودند که از این توافق بیشترین نفع را بردند. از نکات کلیدی مذاکرات منتج به برجام می‌توان به احترام و اعتماد متقابل طرفین اشاره کرد که در دور هفتم متاسفانه نبود اعتماد موج می‌زند؛ احترام هم همینطور. بر سر دلیل پر تنش بودن جو دور هفتم نیز اتفاق نظری وجود ندارد: دولت رئیسی، زیر قول زدن و پیمان شکنی ترامپ را دلیل وضع کنونی می‌داند اما از طرف دیگر نمی‌توان و نباید فرافکنی و گفتمان غرب‌ستیزانه داخلی را نادیده گرفت که وقتی در مجلس و دولت مدام از بی‌اعتمادی به آمریکا و اروپا سخن می‌رود و دم به دم عده‌ای پر نفوذ با صدایی بلند و رسا می‌گویند که نباید با آمریکا مذاکره کرد، آیا طبیعی نیست که آمریکا و اروپا به حسن نیت و جدیت طرف ایرانی شک کنند؟

پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا جهان را به لرزش درآورد. رفتارهای عجیب و گاه بچگانه ترامپ از آغاز تا پایان دوره چهارساله او، معادلات سیاسی را به هم ریخت و تصمیم او برای خروج آمریکا از برجام هم برای طرف ایرانی و هم برای طرف آمریکایی، عواقب فاجعه‌باری را به دنبال داشت. اعتبار سیاسی آمریکا در پی این تصمیم ناسنجیده به شدت مخدوش شد و از طرف دیگر طرح فشار حداکثری علیه ایران، زیان‌های میلیاردی را بر کشورمان متحمل کرد و کورسوی اعتماد ایران به آمریکا را از میان برد. تصمیم ترامپ این واقعیت را برای رهبری و دولت ایران نمایان ساخت که خط‌مشی واسنگتن، دوره به دوره می‌تواند تغییر کند. به همین دلیل است که ایران تضمین عدم خروج آمریکا را پیش شرط بازگشت به تعهدات برجامی خود عنوان کرده است؛ پیش شرطی کاملاً معقولانه اما دست نیافتنی. قانون اساسی و ساختار نظام سیاسی آمریکا به گونه‌ای است که هیچ رئیس جمهوری قادر نیست برای جانشینش قید و شرط بگذارد. اما در عین حال آمریکا توقع دارد که ایران، به تمامی قوانین بین‌المللی پایبند باشد و به ویژه انتظار دارد که ایران از یمن، عراق، سوریه و غیره عقب‌نشینی کند، کاری که از دید رهبران نظام جمهوری اسلامی این امر، امری است نپذیرفتنی. بدون اغراق خروج از بن‌بست کنونی با توجه به تفاوت‌های بنیادی نظام جمهوری اسلامی و آمریکایی دشوار و حتی گاهی امکان‌ناپذیر می‌نماید.

حال ممکن است دو نظام ایران و آمریکا، در ظاهر شباهت‌ها و وجوه مشترکی با هم داشته باشند: در قانون اساسی هر دو نظام بالاترین مقام اجرایی، رئیس جمهور تعریف شده است و در هر دو نظام نیز وظیفه قانون‌گذاری به عهده نهادی است که در ایران مجلس شورای اسلامی نام دارد و در آمریکا، مجلس نمایندگان و سنا. در هر دو نظام هم بوروکراسی دست و پاگیر بر امور کشورداری و همچنین زندگی روزمره مردم حکم‌فرماست اما تفاوت کلیدی اینجاست که در نظام جمهوری اسلامی یکی هست که قدرت و اختیاراتش از رئیس جمهور بیشتر است که حق وتوی تصمیمات عالی‌ترین مقام اجرایی را برای خود محفوظ می‌داند. بنا بر این دولت ایران و رئیس جمهور بیشتر نقش مجری برنامه‌های آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای را دارد تا بالاترین مقام سیاسی کشور. اما خامنه‌ای در همین حالی که قدرت را در دست گرفته، مسئولیت را به عهده نمی‌گیرد وگرنه باید خود او با همتایان غربی، روسی و چینی خود دیدار و برسر برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و نقش ایران در منطقه مذاکره می‌کرد. آنچه که باید در راهبرد مذاکراتی ایران اصل و خط قرمز باشد، بهبود شرایط و معیشت مردم ایران است و لاغیر. داشتن یا نداشتن برنامه تسلیحات هسته‌ای برای اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر جامعه هیچ فرقی نمی‌کند. آیا وقت آن نرسیده که خامنه‌ای و رئیسی مردم را اولویت قرار داده و جام زهر زمان ما را سر بکشند؟ توافق و بازگشت به برجام به نفع ایران است: اقتصاد ایران در سال اول برجام، رشد ۱۳.۴ درصدی را به خود دید. اگر تنها به بخش صادرات نگاه کنیم در صورت رسیدن به توافق با P4+1 افزایش ۲۰ میلیارد دلاری درآمدهای نفتی برای ۱۲ماهه نخست اجرای توافق احتمالی پیشبینی شده است. احتمال آن می‌رود که این امر به تثبیت نرخ ارز هم کمک کند که ناگفته پیداست در این صورت به رشد اقتصادی و مهار تورم و بهبود شرایط معیشتی مردم کمک شایانی می‌شود و در غیر این صورت روزهای به شدت تیره‌ای پیش روی اقتصاد و مردم خواهد بود؛ بنا بر این اگر رهبری و سران قوا آن طور که مدعی هستند دوستدار و دلسوز مردم باشند قطعاً منافع و تعصبات خود را فدای معیشت مردم خواهند کرد.

رئیسی دیروز گفت، حاضریم برای سامان یافتن اقتصاد کشور و زندگی مردم از آبرویمان بگذاریم؛ اما اعلام آمادگی با انجام کاری که آمادگی آن را داریم، بسی فاصله دارد؛ و معلوم نیست که علاوه بر آبرو، آیا بزرگان نظام جمهوری اسلامی حاضرند برای سامان یافتن اقتصاد کشور و زندگی مردم از منافع مالی و فسادشان بگذرند؟