بهار بالاخره به یمن میرسد؟ اقدامات سازنده بایدن در یمن برای ایران چه معنایی دارد؟

دهه رو به پایان، دههای پر آشوب و قیام در دنیای عرب بوده است؛ بهار عربی که ده سال پیش، خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس آغاز شد و آیتالله خامنهای آن را «بیداری اسلامی» نام نهاد، جنبشی مردمی بود که نوید مردمسالاری و آزادی و رهایی از رژیمهای مستبد و ظالم را میداد و هرچند که در تعداد انگشتشماری کشورها به طور صلحآمیز این هدف برآورده شد، در برخی کشورهای دیگر این جنبش در عمل آغازگر جنگ داخلی واقع گردید که این جنگ متاسفانه تا حدودی در لیبی و سوریه و مخصوصاً در یمن همچنان ادامه دارد و چه بسا جانهایی که در این جنگها پرپر شده و آرزوهایی که بر باد رفته است؛ از بدیهیات است که ادامه این جنگ و ستیزها فقط به واسطه و با مداخله قدرتهای بیگانه میسر بوده که آمریکا، روسیه، عربستان سعودی و ایران در این مورد بزرگترین نقش را داشته و دارند. به نظر میرسد که روی کار آمدن جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، شاید برگ جدیدی را در تاریخ این جنگها ورق بزند. آقای بایدن چند روز پس از تحلیف خود، حمایت آمریکا از ماجراجوییهای خونین عربستان در یمن را پایان داد. ضمن این اقدام سازنده، بایدن خواستار آتشبس و در همین حال ازسرگیری مذاکرات صلح و امدادرسانی فوری به مردم درمانده و جنگزده این کشور شده و فروش تسلیحات نظامی به عربستان و امارات را نیز به تعلیق درآورده است، گرچه وزارت امور خارجه آمریکا این تعلیق را «موقتی» توصیف کرده است. روی هم رفته و علیرغم ابهامهای موجود در بیانات بایدن، ایران باید به چند دلیبل این اقدامات را به فال نیک بگیرد: اولاً، موضعگیری بایدن نسبت به یمن از فاصله گرفتن از عربستان سعودی و امارات حاکی است که دولت ترامپ وابستگی عجیبی به آنها داشت و تمام سیاست خارجی ترامپ در خلیج فارس بر این دو کشور متکی بود؛ ثانیاً، این سیاست بایدن با توجه به تنشهای موجود در منطقه از یک سو و فشارهای لابی اسرائیل در آمریکا از سوی دیگر، مسالمتآمیز به نظر میرسد و این امر نشاندهندۀ این است که بایدن راه دیپلوماسی و مذاکره را بر جنگ و ستیز مرجح میداند. خاطرتان باشد که دیر یا زود ایران و آمریکا به میز مذاکره باز خواهند گشت؛ احتمال رسیدن به توافقی جامع و به نفع مشترک با بایدن به مراتب از زمان ترامپ بیشتر است زیرا بایدن به دنبال راه حلی برد-برد است، صد البته که بایدن به دنبال اهداف آمریکا است ولی اینگونه نیست که توافقی که به نفع یک طرف است نمیتواند به نفع طرف دیگر هم باشد! به نظر میرسد که باید اقدامات بایدن در خصوص یمن را تلاشی تلقی کنیم در راستای تنشزدایی و زمینهسازی برای مذاکرات با ایران در چارچوب مذاکرات E۳+۳.
این پرسش الآن مطرح است که حاکمیت ایران باید چه عکسالعملی را از خود نشان دهد. شرایط برای ازسرگیری مذاکرات بر سر آینده برجام کمابیش مهیا است اما در تاریخ جمهوری اسلامی در چندین فرصت شرایط مذاکره بر سر موضوعات مختلفی فراهم بوده و در آخرین لحظه دستور آمده که وزارت خارجه در مذاکرات شرکت نکند که مصاحبه ظریف با روزنامه اعتماد صحت این ادعا را به خوبی به نمایش گذاشت که در آن آقای ظریف چندین بار معترف شد که «یک گروهی» که بدون شک اشاره پنهانی است به سپاه پاسداران و هواردانش در سطوح مختلف نظام، کارشکنی کرده و اجازه نداده هیات وزارت امور خارجه راهی مذاکرات شود. حال این سوال مطرح است که آیا این وضع قابل قبول است که شخصی – چه حقوقی و چه حقیقی – که با هیچ رای مردمی بلکه با زور و قلدری به قدرت رسیده با ابراز ناخرسندی میتواند نمایندگان منتخب ملت ایران را از ایفای نقشی که رئیس جمهور با کسب رای از مجلس برایشان تعیین کرده است، باز دارد؟ که پاسخ این سوال قاطعانه نه است. و به راستی این سوال هم با این موضوع بیارتباط نمینماید که آیا بهبود روابط ایران و کشورهای همجوار به نفع سپاهی است که به برنامههای سیاسی دولت پایبند نبوده و با سرپیچی از خطمشی دولت ایران، منازعات در منطقه را طوری اداره میکند که پول به دستش برسد و تاوان خرابکاریهایش را دولت پس بدهد؟ و البته فرماندهان سپاه احتمال صلح در منطقه را با اضطراب نگاه میکنند چون اگر در منطقه صلح و برادری کشورهای مسلمان حاکم شود، دیگر برای سپاه چه نقشی وجود دارد؟ به این دلایل و دلایل دیگر هم، رهبر انقلاب اسلامی باید از تلاشهای سپاه برای چوب لایه چرخ مذاکره گذاشتن جلوگیری کند و با این کار ثابت کند که منافع مردم ایران را بر منافع سپاه پاسداران که به شدت با منافع مردم در تضاد است، ترجیح میدهد.