با حلوه حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود

با حلوه حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود

از قبل از آغاز رقابت‌های سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری معلوم بود که موضوع اصلی آن که همه نامزدها باید برای آن راه‌حل‌های امکان‌پذیر و واقع‌بینانه‌ای را به مردم ارائه دهند، موضوع اقتصاد بحران‌زده کشورمان خواهد بود چرا که موضوع اقتصاد بیش از هر دوره دیگری این روزها به دغدغه اصلی بسیاری از مردم تبدیل شده است. البته در این بین این نکته را هم گوشزد می‌کنم که تقریباً از پایان جنگ تحمیلی تا کنون اقتصاد ایران هیچگاه سالم نبوده و بهترین سال‌های اقتصاد کشور در دوران پس از جنگ را سال‌های ۹۴ تا ۹۷ بود که در آن چند سال تورم کم و رشد اقتصادی مثبت بود اگر خرابکاری‌های ترامپ نبود قطعاً موضوع اصلی انتخابات امسال چیز دیگری بود. با این حال گفتنی است که با وجود بحران‌های پیاپی‌ای که در سال‌های پس از انتقلاب اسلامی اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار گذاشته هیچ دولتی حاضر به ریشه‌کنی یا حتی ریشه‌یابی مشکلات غیر تحریمی نبوده و بدین علت مشکلات ساختاری – فساد، رانت‌خواری، یارانه‌محوری و غیره – رفته رفته بیشتر و بیشتر در اقتصاد ایران ریشه دوانده تا جایی که الآن دیگر ابزار چندانی برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی در اختیار دولت باقی نمی‌ماند. جز کوته‌فکری و کوته‌بینی و تصمیم‌گیری‌های غیر کارشناسی و ترجیح حرف بر عمل از سیاست‌گذاری اقتصادی دولت‌های هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی چیز دیگری به چشم نمی‌خورد. حیف از اموال و پول‌هایی که نه برای پیشرفت بلکه برای حفظ جایگاه رجل سیاسی صرف شده است! پول در دست این دولت‌ها به مانند آب در جوب است که آب رفته دیگر به جوب بر نمی‌گردد.

آمار معیشتی کنونی به شدت ناامیدکننده است: یک سوم جمعیت کشور – رقمی بالغ بر ۲۸ میلیون نفر – در فقر مطلق به سر می‌برند. عبارت فقر مطلق به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد از منابع ضروری برای ادامه زندگی به کلی محروم است؛ یعنی چیزهایی نظیر آب پاکیزه، تغذیه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه از دسترس فرد خارج است.

تورم افسارگسیخته در چند سال اخیر خانوارهای بی‌شمار را با مشکلات معیشتی شدیدی مواجه ساخته است. طبق آمار مرکز آمار ایران، نرخ تورم در حال حاضر به ۵۰ درصد رسیده است؛ چند روز پیش خبر افزایش ۵۰ درصدی قیمت نان در تهران به زبان‌ها افتاد. این در حالی است که ویروس کرونا همچنان در کشور بیداد می‌کند و هرچند که آمار رسمی از وفات بیش از ۸۱۰۰۰ نفر حاکی است، برخی پژوهشگران معتقدند تعداد واقعی فوت شدگان بر اثر کرونا دو برابر آمار رسمی است. واریانت هندی زمانی پایش به کشورمان باز شد که هنوز شرکت‌ها و کسب و کارهای ایرانی فرصت جبران خسارات موج‌های اول و دوم شیوع ویروس کرونا را پیدا نکرده بودند که زمان مورد نیاز جبران این خسارات، سه ماه تمام تخمین زده شده است. اقتصاددانان و اقتصادخواندگان به خوبی می‌دانند جبران خساراتی که کرونا به اقتصاد کشورمان زده، بیست سال طول خواهد کشید.

همین شرایط نامساعد، پیش‌زمینه مناظرات انتخاباتی ۷ کاندیدای تایید صلاحیت شده می‌باشد و جالب اینجاست که موضوع اقتصاد جز به صورت شعار و وصف حال، در مناظرات صدا و سیما آماز توجه هیچکدام از نامزدها قرار نگرفته است. در این مناظرات اکثر نامزدها به نیش و کنایه زدن به کاندیداهای دیگر و بعضاً به حسن روحانی که ریاست جمهوری او رو به پایان است و در این انتخابات شرکت نمی‌کند، بسنده کردند و به خود زحمت ارائه برنامه‌ای برای حل مشکلات را ندادند. مردم ایران توقعات چندانی از نامزدها ندارند اما از مناظراتی که تا کنون برگزار شده و در آنها هیچکدام از نامزدها خوش ندخشیده است، به نظر می‌رسد حتی به توقعات اندکی که در جامعه ازشان می‌رود هم نمی‌رسند. وعده زیاد شنیدیم و از برنامه‌ای برای تحقق وعده‌ها خبری نیست. رضایی، رئیسی و قاضی‌زاده هاشمی با وعده‌های واهی اما وسوسه‌کننده از نوع افزایش یارانه‌های نقدی و ساخت مسکن برای کسب رای قشر کارگری تلاش کردند؛ تمامی نامزدها جز همتی هم کلید افزایش تولید و از آن طریق افزایش صادرات را انگیزه‌های مالیاتی برای بخش صنعتی و تولیدی دانستند اما هیچکدام از کاندیداهای محترم برنامه‌ای واقع‌بینانه و مبتنی بر علم اقتصاد و آمار موجود ارائه نکردند.

همانطور که درنوشته ۹ خرداد خودعرض کردیم، مساله یارانه‌های حامل‌های انرژی از معضلات بزرگی است که دولت بعدی باید آن را مورد توجه ویِژه‌ای قرار دهد. راه‌حل این معضل مهم، به هر شکلی که باشد، اعتراض مردم را در پی خواهد داشت. حذف یارانه‌های حامل‌های انرژی ناگزیر به جهش قیمت انرژی در ایران منجر خواهد شد. افزایش قیمت بنزین از لیتری ۳۰ هزار ریال به لیتری ۱۰۰ هزار ریال محتمل است.

با این اوصاف معلوم است که حذف یارانه‌های حامل‌های انرژی، سوک اقتصادی مهمی را رقم می‌زند ولی با این حال حذف این یارانه‌های امری است اجتناب‌ناپذیر، هرچند لزومی ندارد که یکشبه انجام شود بلکه به صورت تدریکی و مرحله به مرحله اگر اعمال شود شوک کمتری به بخش‌های مختلف اقتصاد و اقشار مختلف جامعه وارد می‌شود. مرتضی عزتی، استاد اقتصاد دانگشاه تربیت مدرس، در اظهارات اخیر خود پیرامون وعده‌های اقتصادی نامزدهای ریاست جمهوری گفت: پرداخت یارانه نقدی که از سال ۸۸ آغاز شد، یکی از بدترین سیاست‌های اقتصادی بود که در دهه‌های اخیر به اجرا درآمد، چنین مساله‌ای باعث ایجاد تورم سنگین در اقتصاد شد و بعد از آن مشکلات بسیاری را به وجود آورد، پرداخت یارانه نقدی و یا غیر نقدی ممکن است در ابتدا به عنوان یک مُسَکِن عمل کند اما بعد از مدتی تبعات منفی آن به سرعت هویدا خواهد شد.

با توجه به شرایط بحرانی اقتصادی کشور این خطر وجود دارد که افراد فقیر و گرسنه به فردی رای دهند که وعده بیشترین یارانه نقدی را بدهد. اما این کار یک اشتباه است. مردم باید دقت کنند که ببینند حقیقت پنهان وعده‌های انتخاباتی کاندیداها چیست؟ مردم باید بدانند که افزایش یارانه‌های نقدی باعث تورم خواهد شد که در واقع افزایش یارانه‌ها به معنی دست بردن در جیب مردم است۱. آن موضوعی که مردم هنگام انتخاب نامزد اصلح باید به آن توجه کنند این است که کدام یک از کاندیداها، مساله تحریم‌های بین‌المللی و برجام را مورد توجه قرار داده است؟ ما بارها در نوشته‌های خود تاکید کرده‌ایم که راه برون‌رفت اقتصاد ایران از بحران فقط و فقط از تعامل و همکاری برای رفع تحریم‌ها می‌گذرد و هنوز هم بر همین باوریم.

انتخابات ۲۸ خرداد، انتخاباتی است پر مناقشه که در فضایی مملو از وعده‌های وعید و خشم و نفرین نامزدها و فرافکنی بسیار برگزار می‌شود. محسن رضایی، نامزد ریاست جمهوری در مناظره دوم این جمله را بر زبان آورد که «امید دیدنی است، گفتنی نیست» ولی آنچه که در مناظرات در نامزدها مشاهده شده است، نشان دهنده این است که چقدر این شعار صرفاً در حد حرف باقی مانده است چراکه همه نامزدها چنان در فکر پیروزی در انتخابات هستند که فکری به روزها و سال‌های پیروزی یعنی دوره تصدی ریاست جمهوری نکرده‌اند! اگر غیر از این بود کاندیداها با برنامه و با ذکر منابع و چگونگی توزیع منابع و…. در مناظرات حاضر می‌شدند. اما به راستی چه توقعی را غیر از این می‌توان از ۷ نامزدی داشت که نه بر اساس صلاحیت از شورای نگهبان تاییر شدند بلکه بر اساس خودی بودن و سابقه اغتشاش به پا نکردنشان.

۱محمد مالجو، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد سیاسی در کتاب خود «تاراج نهان» به تفصیل به چگونگی این پدیده پرداخته است.