آیا رئیسی اشتباهات دولت‌های اصولگرای پیشین را تکرار خواهد کرد؟

آمار نهایی انتخابات اعلام شد و پیروزی آقای رئیسی قطعی. از تعداد ۲۸۹۳۳۰۰۰ رای، رئیسی توانست ۱۷۹۲۶۰۰۰ رای را از آن خود کند. با وجود اینکه این میزان آراء به این معنی است که آقای رئیسی با اکثریت قاطع آرا به پاستور رسیده اما نکته مهم اینجاست که این میزان مشارکت پایین در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده و به نظر می‌رسد از کم‌رغبتی و بی‌اعتمادی مردم به نظام جمهوری اسلامی و ساختار سیاسی آن حاکی است که تا حدودی این کم‌رغبتی نتیجه کارشکنی‌های جناح اصولگرا در دوره دوم روحانی است؛ در دوره دوم روحانی بی‌اهمیتی نسبی مقام رئیس جمهور در ساختار جمهوری اسلامی مشخص شد و معلوم گردید که اگر خواست و اراده رئیس جمهور با اهداف آشکار و پنهان عده‌ای نور‌چشمی همسویی نداشته باشد، عملاً رئیس جمهور از پیشبرد برنامه و تحقق وهده‌هایی که بر اساس آنها مردم به او رای دادند، عاجز می‌ماند و جز سرخوردگی و کلافگی کار دیگری از دستش بر نمی‌آید.

آقای رئیسی در طول مبارزه انتخاباتی خود وعده‌های بسیاری داد که می‌توان وعده‌های او را در غالب پنجاه وعده اقتصادی کلیدی خلاصه کرد و آقای رئیسی در اولین اظهارات خود پس از انتخابات دوباره این وعده‌ها را مورد تاکید قرار داده هرچند به نظر می‌رسد هنوز برنامه مدونی برای تحقق آنها ندارد و به جای تدوین برنامه‌ای کارآمد و قابل اجرا، به استفاده از «ایجاد سامانه» به عنوان نکیه‌کلام خود بسنده کرده است. به هر حال هیچ کدام از وعده‌های آقای رئیسی تازگی ندارد و دقیقاً تکرار گفتمان همیشگی اصولگرایان بیش نیست. وعده‌های اقتصادی رئیس جمهور منتخب چندان امکان‌پذیر نمی‌نماید: رشد اقتصادی پنج درصدی هدف و آرزوی زیبایی است ولی تا برنامه‌ای واقع‌بینانه برای رسیدن به آن ارائه نشده فقط در حد خیال و رویا است که مصداق این امر این است که تا تحریم‌های آمریکا رفع نشده، عملاً راهی برای تسهیل تجارت و انجام پرداخت‌ها وجود ندارد؛ تا کنون هیچ بانک بین‌المللی آمادگی خود برای دور زدن تحریم‌ها به نفع ایران را اعلام نکرده است و به همین دلیل و دلایل مشابه آن، گام اول برای دستیابی به رشد پنج درصدی باید گره‌گشایی از روابط بین‌المللی باشد که در این ارتباط روزها و هفته‌های اول دولت آقای رئیسی تعیین‌کننده خواهد بود زیرا «چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج / گر رسد بر فلک باشد همان دیوار کج».

بسیاری از نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران اصولگرا معتقدند که مقاومت ایران در برابر تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی به مانند مقاومت سنگ‌خارا در مقابل فرسایش آبی است اما حقیقت این است که اقتصاد کشور بیشتر به مانند ماسه‌سنگ است که یواش یواش امواج تحریم و فساد و سوءمدیریت ذره ذره آن را از بین می‌برد. دولت رئیسی باید فرآیند فرسایش را متوقف کند و برای این کار به برنامه و اقدامات سازنده و اعتماد متقابلانه نیاز است. تکرار گفتمان غیرستیزانه همیشگی جناح اصولگرا به هیچ وجه سازنده نخواهد بود و نه تنها از مشکلات گره‌گشایی نخواهد کرد بلکه چه بسا گره مشملات را کور می‌کند.